«نوروپلاستیسیته» یکی از ایده های جدید در حوزه ی روانشناسی است. این ایده که آن را بشکل بینارشته ای نیز می توان مورد مطالعه قرار داد، بدین معناست که مغز آدمی (بویژه قشر سطح آن که از بیشترین تعداد نورون های مغز تشکیل شده و عمده شان نیز با یکدیگر دارای ارتباطات رفت و برگشتی هستند) این قابلیت را دارد که ضمن مهارت هایی آموختنی، ساختار نورون بندی (سیم کشی) خود را تغییر دهد، گویی که این ارگان همچون پلاستیک انعطاف پذیر، قابل شکل دادن و نهایتا حافظ وضع ساختاری خود خواهد بود.
با اقتباس این ایده و به زبان ساده مغز را می توان جراحی پلاستیک کرد با این معنا که به آن ساختاری مطلوب داد و نهایتا آن ساختار را حفظ نمود.
ساختار پلاستیکی قشر مغز این شانس را برای ما فراهم می آورد که در باب مسایل شناختی – رفتاری بتوانیم خیلی از خصلت های نامطلوب خود را از خلال معماری مجدد و سیم بندی جدید نورون ها حل و فصل نمائیم. بعنوان مثال در رابطه با مثبت اندیشی، این امکان برای فرد وجود دارد که با ارایه ی پاسخ های سازگار به محرک های ناخوشایند سطح زندگی، میزان مثبت اندیشی خود را افزون کرده و بتبع آن از میزان استرس ها و اضطراب های روانی خود بکاهد.
با تمرین های مقتضی، قالب بندی جدید مغز در باب مسایل یومیه تغییر کرده و خروجی رفتاری بر مسیرهای مطلوب رقم خواهد خورد، مسیرهایی که ما به ازاء شان سیم کشی های نورونی جدید در مغز انسان هستند، مغزی که از اساس دارای پلاستیسیته ای ساختاری است.
12267