افرادی که روزنامه نگار هستند (ولو سردبیر) مداوما در محافل فرهیختگان این مسئله را در بوق و کرنا نکنند زیرا که نزد مخاطب آگاه به اعتبار خودشان ضربه می زنند، به دو دلیل:
یک) تحقیقا می توان گفت که روزنامه ی آزاد و مستقل نداریم.
دو) دیگر کسی روزنامه نمی خواند و در نتیجه نوشته های ایشان نیز مخاطبی ندارد.
یک زمانی من ماه و سال تولد روزنامه نگاران عزیزمان را از بر بودم، اما اکنون حتی نمی دانم که چه روزنامه هایی در دست طبع و انتشار هستند. خیلی از مردم فقط روزنامه را برای سبزی پاک کردن و تمیز کردن پنجره تهیه می کنند، آن هم روزنامه های تاریخ مصرف گذشته و باطله!
این فاجعه است. قدیم ها برای یک نویسنده افتخاری بود که یکی از یادداشت ها و یا مقالاتش در یکی از روزنامه های کثیرالانتشار صبحگاهی چاپ و توزیع شود، اما هم اکنون نه تنها افتخاری ندارد، بلکه با عنایت به دلایل فوق الذکر احتمالا از اعتبار نویسنده ی مزبور نیز کاسته شود.
من خود شخصا اگر بدانم که جُستار و یا نوشته ای از من قرار است که در یک شماره از این قِسم روزنامه ها چاپ شود، ممانعت به عمل خواهم آورد. در نظر مخاطب آگاه، اسم نویسنده ای که در این دست مطبوعات زیاد دیده می شود، دچار نوعی اُفت ارزش می شود.
……….
من علاقه ای به خواندن و دیدن این دست مطبوعات ندارم. دردا اینکه بسیاری از این اراجیف با سرمایه های ملی نشر شده و خوانده نمی شوند.
12309