پدیده ای وجود دارد تحت عنوان «دارک وِب» یا وِب تاریک که گویا اشاره کننده به اینترنتی غیررسمی در موازات با شبکه ی گسترده ی جهانی یا همان www خودمان است.
این شبکه ی زیرزمینی که متولی خاصی نداشته و صحن و سرایش فراهم شده بتوسط کامپیوترهایی است که در گوشه و کنار جهان بشکل خصوصی و نیمه خصوصی با یکدیگر شبکه شده و راه اتصال به آن نیز بهره گیری از نرم افزارهای پروکسی مانند و غیره است، فضایی است که در آن فراوان محتوی مجرمانه یافت می شود. محتوی مجرمانه اعم از فیلم های پر از خشونت های واقعی، آموزش خرابکاری و چیزهای دلهره آور بسیار دیگری…
یکی از پدیده های رایج در این جهانِ مخوف نشر کلیپ های ویدئویی موسوم به «رِد روم» یا اطاق های سرخ است که در آن ها احتمالا قربانیانی که بعضا افراد فقیر و بی خانمان هستند بتوسط افراد متمول و از نظر روانی مختل اغفال شده و بطرق عجیب و غریبی مورد خشونت واقع می شوند و این خشونت ها با کیفیت بالا فیلمبردای شده و سپس پخش می شوند تا اقناع کننده ی خوی همنوع خوارانه ی انسان باشد. این دست خشونت های به تصویر کشیده شده فرای تصور انسان دل به هم زن و متاثر کننده اند.
در دهشتناکی این پدیده شکی وجود ندارد اما من شخصا از دریچه ی دیگری به این مسئله نگاه می کنم. در طول تاریخ بشر همواره این دست اتفاقات بشکل پراکنده ای وجود داشته اما در حال حاضر این شانس را پیدا کرده اند که مستند شده و بشکل انبوهی در اختیار دیگران قرار بگیرند.
متاسفانه (و یا شاید هم نباید از این قید استفاده کرد) این طبیعت انسان و جهان است. خشونت بخشی لاینفک از زندگی آدمی است. چه آن را بعنوان یک سایق در نظر آوریم، چه نوعی رفتار و پاسخ آموخته، خشونت جزئی از انسان بوده، هست و خواهد بود.
ما همه امید داریم که با فراهم آمدن شرایطی مطلوب در سطح جامعه ی بشر، این خوی خشن خود را به فراموشی سپرده و خود را به طرز سازگارتری با سایر آحاد جامعه در ارتباط قرار دهد. واقعا چرا کسی طالب آن است که صحنه ی شکنجه شدن و قطعه قطعه شدن یک انسان بی دفاع را با کیفیت HD و با وضوح بسیار بالا تماشا کند؟!
جدا از تحلیل های روانشناختی آسیب شناسانه با این مضمون که این افراد دچار اختلالات جدی شخصیت و روانی هستند، من مایلم که این مسئله را به حضور پتانسیل شر در نهاد انسان مرتبط بدانم. بهرحال ما از منظر تکاملی وامدار خشونت زندگی جنگلی پستانداران هستیم. غریزه ی خونریزی به درجاتی در نهاد ما وجود دارد (تماشای صحنه های قربانی کردن).
قصد ندارم که در ادامه به تحلیل های تکاملی این رویداد نظر بیافکنم. روی صحبت من با آن دست انسان های خیرخواه، صلح طلب و نیکویی پرستی است که با شنیدن این دست موضوعات و دیدن تمایل انسان به آن، از انسان ناامید شده و اضطراب های وجودی سراغشان می آید. هرگز و هرگز از انسان ناامید نشوید. انسانیت تماما آن چیزی است که داریم.
ما بایستی که از خشونت بیزار باشیم و نه از انسان. ما بایستی که با کمک یکدیگر (و هر کسی بنوبه ی خود) جهان را به جایی بهتر از آنچه که آن را تحویل گرفته ایم، تبدیل کرده و آن را به نسل های پس از خود تحویل دهیم. هر مسیری در روند تکوینش بالا و پایین های خود را خواهد داشت، اما مهم تمامیت این مسیر است که با شیبی مثبت رو به تعالی و رشد است.
شاید خشونت های به تصویر در آمده در رِدروم های ساخته ی دست بشر و پدیده ی چندش آور دارک وِب و همه ی متعلقاتش به اندازه ی یک میلیونم تمام خشونت های رقم خورده در جنگ های ایدئولوژیک و جهانی، کشورگشایی ها، ظلم ها و غیره که در این دویست هزار سال حیات آدمی بر کره ی زمین (از سطح خانواده تا کلان ترین سطح ها) حادث شده اند، نباشد. این ها تجربیاتی است که انسان در گذر هزاره ها به بالاترین و گزاف ترین بها خریداری نموده است.
من آن انسان روشن ضمیر را به فهم این مسئله رهنمون می شوم که از انسان ناامید نشود، زیرا که بی شک به ازای هر شر انسانی، چند خیر انسانی قابل یافتن است. بی شک به ازای هر انسان شروری، چند انسان خَیّر وجود دارد. من دین انسانیت را کاملترین و سخت ترین دین موجود می دانم. تمکین عملی به آموزه های سربرآورده از مداقه های وجدان محورانه، کاری بس دشوار است و وقفی تمام وقت می طلبد.
من به آینده ی انسانیت خوش بین بوده و حرکت انسان را به سمت نور و روشنایی می دانم. بیائید که همگی حارس و نگهبان انسانیت باشیم زیرا که این عملا تنها چیزی است که سرمایه ی اصلی ماست. پس به امید آن روز…
12369 – 12367
Hostel