«نه» گفتن مهارتی است که بهتر است هرچه زودتر آموخته شود. زندگی نوزاد آدمی با «نه» آشنا نیست. او هرآنچه را که می خواهد، دریافت می دارد. کافی است که اندکی گریه و زاری از خود بروز دهد، آنگاه به تمامی حوایج خود نایل خواهد شد. بدین ترتیب همه ی ما از کودکی بشکل ناخودآگاهی آموخته ایم که «نه» چیز بدی است؛ زیرا خوبی با «آری» گفتن دایمی عجین است.
مادری که به هیچ یک از حوایج کودک خردسالش نه نمی گوید. مادر الهه ی آری است. مادر خوب است: پس آری است که فقط خوب است و دیگر هیچ. اما در مسیر رشد، انسان بزودی خواهد فهمید که برای نُرمالیزه کرده روابط خودش با دیگران لازم است که بتواند بین «نه»ها و «آری»ها بالانس و تعادلی نیکو برقرار سازد. هرچند با این وجود بعلت عقبه ی تربیتی ما نه گفتن بسیار سخت تر از آری گفتن باقی می ماند.
عده ای خیال می کنند که با نه گفتن و ایستادن سر حرفشان محبوبیت خویش را نزد اطرافیان از کف خواهند داد. اما هدف من از این نوشتار اشاره به این موضوع است که نه گفتن را خیلی سخت مپندارید. زیرا آنکس که خواهشی از ما دارد، به درجات زیادی خود را برای نه شنیدن آماده کرده است.
بعنوان مثال اگر کسی از شما می خواهد که در حق وی پارتی بازی کرده تا او شغلی را به چنگ آورد، با توجه به ماهیت درخواستش از قبل با احتمال بالایی نه شما را در ذهن خود شنیده و آن را در تحلیل هایش وارد آورده است. پس خیلی از نه گفتن نهراسید زیرا که شنیدن آن برای مخاطب تان چندان دور از ذهن هم نیست.
12421