سوالی که بعضا مطرح می شود این است که چرا علیرغم درخشش نسبی دانش آموزان ایرانی در المپیادهای علمی، دانشجویان ما موفقیت چندانی در المپیادهای دانشجویی ندارند؟ بی شک فاکتورهای زیادی در این مسئله دخیل بوده و من سعی می کنم که در اینجا به پاره ای از آن ها بشکل تیتروار اشاره کنم.
یک) سنتی که در ایران حاکم است به این شکل بوده که ما دانش آموزان را از تدریس دانشجویی بهره مند کرده و سپس آنان را برای رقابت با سایر دانش آموزان رهسپار می کنیم. علت کامیابی دانش آموزان ما عملا این است که ایشان بشکل غیراصولی در برهه ی اردوهای آماده سازی شان با مفاد درس های دانشگاهی دوپینگ شده ولی نهایتا با دانش آموزان مسابقه می دهند.
دو) سیستم آموزش عالی ما در مقایسه با سایر ممالک مترقی از عقب ماندگی چشمگیری رنج می برد و از این رو بمجرد پیشرفته شدن علم، دیگر چیز چندانی برای عرضه و رقابت ندارد. مدارس ما شاید رقیب مدارس خارجی باشند اما دانشگاه های ما (با آن رتبه های پایین) چگونه می توانند رقیب جایی مثل کِیمبریج و یا هاروارد باشند و دانشجو ضمن مواجهه با تیم های دانشگاه های ممتاز اعتماد بنفس خود را از کف ندهد.
سه) همواره گفته ام که نخبه ترین قشر دانشگاهی ما همان دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های خوب ما هستند. هرچقدر این مقاطع بالاتر می آیند، دانشجویان بیشتری از این بدنه جدا شده و جذب دانشگاه های برتر خارجی می شوند و بدین ترتیب غلظت خوبی در مقاطع بالاتر بسیار کم است. معمولا مقاطع بالاتر آنانی هستند که چندان خوب نبوده که جذب شوند.
چهار) آموزش عالی ما ید طولایی در بیزار ساختن دانشجویان از جریان تحقیق و بطور کلی علم ورزی دارد. دانش آموز در دوران مدرسه انگیزه ی ورود به دانشگاه را دارد، اما دانشجو دچار دغدغه ی کار بوده و از تحصیل نیز بسیار بیزار شده است.
پنج) اینکه تعداد المپیادهای دانشجویی بنا بر طبیعت گسترده ی رشته ها بیشتر بوده و معمولا با جدیت المپیادهای دانش آموزی (در ایران) دنبال نشده و خبرهایشان نیز پوشش داده نمی شود.
این چند مورد به همراه چندین مورد جزیی دیگر علت عدم کامیابی ما در المپیادهای دانشجویی است.
12532
اینقدر مورد پنج درست بود که من تا الان نمیدونستم چنین المپیادهایی هم وجود دارند.