در نوشتارهای پرتعدادی از خود، مداوما به دو گوهر عقل و تجربه ی بشری بعنوان تنها مسیر سعادتمندی انسان اشاره داشته ام. برخی از منتقدین کارهای من بر این باور بوده که عقل و تجربه ی خود را برای داشتن یک زندگی انسانی و خوب کامل ندانسته و نیازمند به راهنمایی گرفتن از سایرین هستند. آن ها بر اساس این برداشت اشتباه خود، نظرات مرا به چالش کشیده و آن را فاقد وجاهت عملی دانسته اند.
در اینجا خاطر نشان می کنم که مراد و منظور از عقل و تجربه ی بشری، عقل و تجربه ی هیچ یک از ما به تنهایی نیست، بلکه شکل جمعی آن از گذشته تا به حال مدنظر است. وقتی صحبت از عقل می شود، منظور عقل فلان کسِ نوعی نیست؛ منظور جریان خرد و عقلمندی بشری است که خود را در دستاوردهای فرهیختگان عالَم متجلی می سازد.
در رابطه با تجربه نیز همین است. منظور از تجربه، تجربه ی معطوف به حالیت و یا تجربه ی آنی و بلافاصله (immediate) نیست. منظور از تجربه در گفتمان من، تجربه ی سردی یخ و یا داغی آب جوش نیست بلکه منظور یک بدنه ی به هم پیوسته از تجربه ی بشر در خلال اعصار است.
این عبارات در فلسفه ی آلمانی زبان بخوبی از هم منفک شده اند. آن تجربه ای که فقط مختص یک نفر در لحظه ی حال باشد یا همان اِرلیبنِس (Erlebnis) مدنظر ما نیست. آن کمک چندانی به ما نمی کند. بلکه منظور از تجربه همان آروین و یا اِرفارونگ (Erfahrung) است. این تجربه یعنی یک تجربه ی جمعیِ گرم و سردِ روزگار چشیده، آن هم بشکل جمعی نزد تمامی جوامع بشری که می تواند سنگ بستر تحرکات و سازندگی های پس از خود باشد.
بنابراین در پیرامون آن قِسم از عقل و تجربه ی بشری که من بدآن اشاره می کنم لازم است بدانیم نخست اینکه آن مفاهیم فردی نبوده و شکل جمعی و کلی دارا هستند و ثانیا اینکه در گذر زمان به فراخور مسایل پیش رو آدمی توسعه یافته و این شانس را به انسان می دهند که بداند انسان کنونی چگونه می تواند زیستی مبتنی بر واقعیت جهان داشته باشد.
12594
با درود
در مقاله ای میخواندم که یکی از نیایش های بزرگ و ستودهشده ترین جنبه های زندگی بشری در تمدن ایران باستان (زمینه تحصیلاتی من) ستایش نور زندگی است. نویسنده تلاش کرده بود بنا بر مستنداتی که در این زمینه وجود دارد همین تجربهی نوع دوم که اشاره کردید یعنی تجربهی نوع انسان در گذر روزگاران را به عنوان هدف و منظور آن ستایش نشان دهد.
تاکیدش بر عباراتی از این دست بود که نور زندگی را می ستاییم که همواره از همه ی دوره های گذشته و از همه ی اقوام بشر به زندگی ما میتابد.
آقای هاشم رضی در کتاب «اوستا – کهن ترین گنجینه مکتوب ایران باستان» مستقیم به این بحث ستایش های کلیدی اوستا پرداخته است.
شادکام باشید لذت بردم