در یک جمع خانوادگی، یک پسربچه ی سه ساله که تازه در حال یاد گرفتن راه و رسم استفاده از توالت بود، برای دفع مدفوع به توالت رفت و پس از انجام کارش لازم بود که مادرش را صدا زند تا آمده و او را بشوید. پسربچه کارش را کرده بود و ده دقیقه ای بود که مادرش را صدا می زد که «مامان! بیا تموم شد.»
مادر که مشغول گفتگوهای مرسوم مهمانی ها بود با اندکی تاخیر و از سر اکراه رفت و در فضای توالت هم اندکی با پسربچه ی خود بدقلقی کرد که چرا این کار را کردی، یا آن کار را نکردی؟ چرا اینطوری، چرا آنطوری؟ چرا این وری، چرا آن وری؟ چرا مراقب لباس مهمونیت نبودی و کلی سخن این مدلی و این لحنی.
در همین حال، این فکر بنظرم رسید که عمده ی مسایل مرتبط با روان آدمی در همان روزها و در همان فضای توالت رقم می خورد و اگر زیگموند فروید یک قرن قبل تر به دوره ی مقعدی رشد سایکوسکسوال انسان ها اشاره نکرده بود، دست به قلم می شدم و سلسله مقالاتی در این باره می نوشتم.
در این مثال که خود شاهدش بودم کودک در آن فضا با نخستین موقعیت های مسئولیت پذیری آشنا می شود. اینکه لازم است کاری را به شایستگی انجام داده و در غیر اینصورت با خشم و توبیخ والد (مسئول نگهداری) مواجه خواهد شد.
انتظاری برای رفع حوایج، بحث دفع و لذات مرتبط با عریان شدن اندام ها، شکل گیری فِتیش های جنسی و تخیلات خلاق کودک در ربط دادن چیزهای بیجان به لذت جویی های جنسی، منضبط و وسواسی شدن و یا بی پروا و ضداجتماعی شدن، نقش پذیری، هنجارپذیری و کلی اتفاقات ریز و درشت دیگر در رابطه با حیات روان – جنسی انسان ها از همان فضای چند متر مربعی آغاز می شود.
پس لازم است که والدین و یا نگهداران کودکان به اهمیت این دوره بیش از پیش آگاه بوده و با از بین بردن استرس ها و اضطراب های نالازم به عبور سالمتر از آن کمک رسان باشند.
12614