در نگاه جهان بینانه ی من «تغییر سبک زندگی» یعنی اقتباس رویه هایی چند در راستای ایجاد سازگاری سازنده تر با زیست جهان شخصی و اجتماعی مان. هرآنگونه تغییری که به دنبال به وجود آوردن آن هستیم صرفا و صرفا مسئله ای شفاهی و نظری است و مادامیکه لباس رویه به خود نپوشد، وجاهت عملی پیدا نخواهد نمود.
رویه سازیِ هر آنچه که به مایل به انجام آن هستیم، گام اول در راستای تحقق بخشیدن آن در بستره ی زندگی است، از این رو تغییر سبک زندگی را می توان همچون یک پروژه ی رویه کاوی و به راه اندازی رویه هایی نو در نظر آورد. ما تصمیم می گیریم که بنا بر ملاحظاتی عقلانی – تجربی که با مداقه ها و مطالعات ما همسو هستند جنبه هایی از پندار، گفتار و کردار خود را تغییر داده و آن ها را با اهداف جدید خود در زندگی همراستا سازیم و این بی شک مسئله ای ضروری است.
البته شایان ذکر است که سبک زندگی هر یک از ما در گذر زمان تغییراتی را از سر می گذراند و این تغییر کردن ها ناخواسته و برنامه ریزی نشده اند، اما زمانیکه از مسئله ی تغییر سبک زندگی یاد می کنیم، شکل خودخواسته و برنامه ریزی شده ی آن مدنظر ماست و همچنین اینکه شکل مثبت تغییر نیز مدنظر ما خواهد بود زیرا که تغییر منفی، ناسازگار و ناسازنده نوعی اضمحلال در نظر گرفته می شود.
پس با عنایت به تمامی موارد فوق نتیجه می گیریم که تغییر سبک زندگی اتفاقی نبوده و خروجی یک اقدام سنجیده، برنامه ریزی شده و خودخواسته است که ضمن آن رویه هایی اندیشیده بمدد اراده ی فرد وجاهت عملی به خود گرفته و بر اساس آن در زندگی فرد ساری و جاری می شوند و اگر فرد مزبور به این سریان و جریان پایبندی لازمه نشان دهد، آنگاه می توان در میان مدت و بلندمدت به تحقق این تغییر در سبک زندگی اذعان داشت.
سرآخر اینکه بنا بر ذات دگرگون شونده ی جهان، تغییر سبک زندگی تصمیمی است که هر یک از ما در برهه هایی از زندگی خود لازم است که آن را عملی کنیم.
12628
