در روابط بینافردی اغلب متاسفانه شاهد آن هستیم که طرفینِ درگیر در رابطه به زبانی کردن جنبه های مختلف ارتباط خود مشغولند. مداوما در حال خط قرمز کشیدن ها، توصیفات و توضیحاتند.
اگرچه می بایست مابین افراد دیالوگ برقرار باشد، اما این سبک از رابطه پسندیدنی نیست. مهمترین حرف ها در سکوت هم قابل شنیدن هستند. من توصیه می کنم که روابط را بجای موضوع گفتگو قرار دادن، انجام دهیم. دوستی را باید عمل کرد نه اینکه در رابطه با آن سخن گفت و در عمل هیچ حاصلی نداشت: “دو صد گفته چون نیم کردار نیست…”
افراد بسیاری را دیده ام که همواره در حال صحبت از خود، علایق، ویژگی ها و سایر جنبه های شخصی خویش هستند، اما سپس در وادی عمل به عمده ی آن ها نیز پایبند نمی مانند. کسی مداوما از ادب داد سخن می دهد اما در اولین موقعیت دردآور از دایره ی ادب خارج شده و در مقابل همان هایی که موعظه شان می کرد، بی ادبی ها می کند.
بنظر من نمی بایست که زیاد درگیر خود و یا دیگری در رابطه بود. می بایست فقط وارد رابطه شد و مطمئنا در همان لحظاتی که فکرشان را نمی کنیم، برهه هایی پیش می آید که درک زیادی از خود را انتقال داده و یا اینکه از طرف مقابلمان به چنگ می آوریم. یک رابطه ی خوب همچون یک عکس خوب است: بدون شرح!
با دیدن یک عکس خوب (صرف نظر از موضوع آن) همگان به عظمت کار پی می برند. حقیقتا لازم نیست که عکاس در کنار اثر خود ایستاده و به هر بیننده ای توصیفات مکفی بدهد و بگوید: “می دانید که این دوربین را از کجا خریده ام؟! راستی از کودکی عاشق عکاسی بودم. روزی که این عکس را گرفتم، احساس کردم که رسالت زندگی ام به انجام رسید. من حالا بهترین عکاس دنیا هستم. آن موقع که این عکس را می گرفتم، شکمم خالی بود اما سرم پرسودا…”
با دیدن خودِ عکس، دیگر شنیدن این توصیفات حشو نالازم بنظر می آید…