تهران شهر شلوغی است. عمده ی آنانی که در راه بندان گیر می افتند، بلافاصله اعتراض می کنند که این همه ماشین در خیابان ها چه کار می کنند، در صورتیکه نمی دانند از نگرگاه دیگران، خودشان نیز جزئی از “این همه ماشین” هستند و مسبب این ترافیک سنگین!
ما گویا خود را از پدیده ای که مشاهده اش می کنیم، جدا می دانیم. علم فیزیک در نظریه ی کوانتوم به اثبات می رساند که مشاهده گر از مشاهده شونده منفک نیست و مشاهده ی یک چیز بدون تحت تاثیر قرار دادن آن چیز ممکن نبوده و هیچ پدیده ی مشاهده شونده ی مستقلی نیز وجود ندارد. هرچه مشاهده می شود، متاثر از مشاهده گر است و این مسئله بخوبی در اصل عدم قطعیت هایزنبرگ صورتبندی ریاضیاتی – فیزیکی پیدا کرده است. من اسم این اصل را برای مقولات سطح زندگی “پدیده ی (اصل) خیابان های شلوغ” گذاشته ام.
خیلی پیش می آید که افراد از ناهنجاری های رفتاری دیگران دم می زنند. مثلا ادعا می کنند فلانی از من بهره برداری یک جانبه و یا بعبارتی سوء استفاده کرده است. تز من این است که این سوء استفاده و تجربه ی آن بدون مفعولش، ممکن نیست. یعنی در این تجربه ی دردآور، مشاهده کننده (مفعول ماجرا) به اندازه ی مشاهده شونده (فاعل ماجرا) زمینه ساز این بدبیاری ها بوده است.
عمده ی اذهان به خطا بر فاعل مسئله تمرکز می کنند، درصورتیکه برای رسیدن به حقیقت ماجرا تمرکز بر مفعول قضیه نیز الزامی است.
یادمان باشد دفعه ی بعد که از شلوغی خیابان ها (یا هرچیز دیگری) شکوه می کنیم، این پدیده را مدنظر داشته باشیم که ما صرفا قربانی این ماجرا نیستیم بلکه دقیقا به اندازه ی تمامی مسببین این شلوغی ها، نقش فاعلی در این مسئله بازی کرده ایم…