دی داد

موقعیت:
/
/
سندرمِ جدی گرفتن زندگی (002-004)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1395-01-25

سندرمِ جدی گرفتن زندگی (002-004)

یکی از مهمترین فاکتورهایی که می تواند به رواندرستی کمک رسان باشد، مقوله ی جدی نگرفتن زندگی است. این اصل حقیقتا کارگشاست و تا حد زیادی ضروری!

وقتی کاری انجام می دهیم و انتظار آن را داریم که نتایج مبتنی بر خواست ما باشند و یا حتی اینکه نتایج ابدی و باقی باشند، این ها همه بر این دلالت دارند که زندگی را جدی گرفته ایم. جدی گیران زندگی به شدت روان خویش را فرسوده می سازند.

آدمی اگر هوشمند و متمرکز باشد بزودی درخواهد یافت که پدیده ای همچون زندگی (مبتنی بر ایده آل های ذهنی) به هیچ روی نمی تواند بحثی جدی باشد. زندگی جدی نیست، زیرا باقی نیست، زیرا ناکامل، غیرقطعی، نامنظم و متغیر است و چون بر آن فاکتورهایی اثر میگذارد که ماوارای خواست و آرامش روانی ماست.

اما همچنان بعد از درک این نکته، تمایلی فطری در بشر برای جدی گرفتن زندگی وجود دارد. شاید گونه ی آدمی بنحوی تکامل یافته باشد که نتواند زندگی را جدی نگیرد، اما این عدم توانایی بهای بسیار سنگینی را در پی خواهد داشت. راه چاره چیست؟!

خواهم گفت: تلاش مستمر و خستگی ناپذیر در اثبات عملی عدم جدیت زندگی به خود و سایرین با رویکردی شادی جویانه، راه حل احتمالی برون رفت از این سندرم روان رنجورانه است.

صدالبته که در این مسیر رعایت اعتدال و مراعات تعادل پیش‌فرض اقدام است و بدون تعادل، آسیب‌های جدی نگرفتن افراطی زندگی (در ابعاد فردی، حرفه‌ای و اجتماعی) از جدی گرفتن افراطی آن بسیار بیشتر و بزرگتر است.

امتیاز شما به این نوشته

0

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها