تحقق کار دل فرآیندی است که آن را خودیاختگی نامیدهام، و خودیاختگی یعنی “یاختن خود”؛ که باز یعنی “توأمان یافتن و ساختن خود”.
ما در این فرآیند است که هم خود را یافته و هم خود را میسازیم.
ما در این فرآیند است که خود را از نیام بیرون آورده و به خود آن آرایشی را میدهیم که شایستهی نیل به قوای بُرندگی و تاثیرگذاری ماست.
ما در این فرآیند است که خود را در مقام یاختهای و سلولی از کلیت هستی دریافته و هستی میبخشیم.
ما در این فرآیند است که دست خود را به قصد انجام کاری دراز کرده و نیت و ارادهای میکنیم در جهت دلمان.
و ما در این فرآیند است که نهایتا میشویم آنکه هستیم.
(از خودباختگی به خودیاختگی تفاوت تنها در یک نقطه است: نقطهی “من”)
- دِیداد
پانوشت: “تربیت از بیرون” تنظیمات آدمی را به هم زده است و این کار دل است که ابتدا ما را به تنظیمات اولیه بازگردانده و نهایتا – از اندرون – تنظیمی میشود با دستان خودِ ما به فراخور هستی راستینِ ما… [تربیت و تنظیماتی از اندرون و “خودیاخته”].