اصل اول منطق کلاسیک اگرچه مربوط به قانون این همانی است اما شاید بتوان آن را برای برابری نیز بکار برد. هر چیزی با خودش برابر است و لاغیر (توتولوژی )! دو چیز هنگامی با هم برابر هستند که بتوانیم تمامی ویژگی هایی را که برای یکی از آن ها قایل هستیم برای دیگری نیز قایل باشیم.
قاعدتا با تعریف فوق آدمیان با هم برابر نخواهند بود، زیرا بسادگی می توان تفاوت هایی را مابین آنان مشاهده کرد. پس چگونه فطرت آدمی رای به تساوی آدمیان می دهد و از هرگونه تبعیضی علیه آنان بیزار است؟ پاسخ، نوع دیگری از برابری است. همانطور که فیزیکِ دنیای میانه (یعنی دنیایی با ابعاد انسانی) با فیزیک دنیای ذرات اتمی و زیراتمی و فیزیک دنیای خیلی بزرگ کیهان متفاوت است، منطق نیز در سطوح مختلف، متفاوت خواهد بود.
منطق، ریاضی وار تعریفی از برابری ارایه می دهد که در سطح دانش کاربست پذیر نیست و دخلی به سطح زندگی ندارد. برابری فلسفی را باید در جایی در گوهر آدمی جُست. آدمیان در گوهر خویش با یکدیگر برابر هستند و این برابریِ گوهری، هرگز در ساحت اِعراض موضوعیت ندارد!