هنگامیکه فرد به آشفتگی روانی مبتلا می گردد، آن هنگام است که خواب یکی از بغرنج ترین تجربیات زندگی وی می گردد. خواب های آشفته! مغز وی عمدتا روشن است و اختلالات خواب یکی از مهمترین علایم بیماری های روانی است.
پدیده ی دیگری که فرد پژوهشگر می تواند در این برهه های نفس گیر با درون نگری بدان واقف گردد، مقوله ی شکل گیری افکاری در لحظات پیش از خوابیدن است که در آن حین تفکراتی ناخودآگاه در آگاهی آدمی نقش می بندند ولی همین که فرد می خواهد آن ها را بشکل خودآگاه دنبال کند، سریعا چونان حباب می ترکند! گویا که هرگز نبوده اند…
این واقعا بسیار دردناک است! در اینجا فکری بود، اما یادآوری آن ممکن نیست… اختلال دیگر در این اثنا پدیده ایست که من آن را “خوابِ بیدار” می نامم! فرد می داند که بیدار است ولی تفکرات وی تماما ناخودآگاه هستند. این حالت چیزی شبیه به هیپنوتیزم (خوابواره) خود بخود است. در این حالتِ غریب فرد مداوما در فازهای خواب و بیداری دست و پا می زند.
اگرچه خواب جذاب است اما در عین حال می تواند آزاردهنده ترین پدیده ی روانی باشد…
{فرد افسرده که مداوما از خواب می پرد، رویاهایش را بهتر به یاد می آورد…}