(پرستشگاه / پرستشکده)
با بررسی هایی که من اخیرا به انجام رسانده ام، به این نتیجه رسیده ام که واژه ی معبد (یعنی جایی برای عبادت) صرفا زیبنده ی معابد خاور دور است.
……….
بگذریم! برای آنکه به تفسیری درست از واژه ی معبد برسیم، در گام اول می بایست، عبادت را فهم کنیم. من بجای واژه ی ….. عبادت، ترجیح می دهم که از واژه ی پاکِ پرستش و یا ستایش بهره جویم. پرستش یعنی مخاطب قرار دادن شعوری بیرون از خود از خلال یک تئاتر ذهنی!
این گفتگو و یا همزبانی بین شخصیت هایی که عملا سوار بر قوای ذهنی – روانی آدمی هستند، پرستش خواهد بود بشرطی که یکی از این شخصیت ها ما باشیم و دیگری آن شعور بیرونی که متناسب با قوای ذهنی – روانی ما می تواند یک پدر آسمانی باشد و یا یک هستنده ی غیر انسانواره ی برتر و یا حتی یک ایده ی منطقی!
با این تعریف، پرستشگاه و یا پرستشکده ی آدمی تمامی ساحت وجودی وی خواهد شد!