(چیستان)
می خواهم معمایی را طرح کنم که اسمش را “قضیه ی بغرنج دی داد” و یا “دی داد دیلِما” گذاشته ام.
در سال 3000 دانشمندی خُل وضع (در حین آزمایشی) معشوق خود را بشکل تصادفی می کشد و این قضیه ضربه ی روحی بدی به وی وارد می کند. از آنجاییکه در این سال حقوق حاکم بر جهان، پیشرفت قابل توجهی داشته است، نظام دادگستری وی را صرفا مجبور به پرداخت جریمه می کند. اما چون روح حاکم بر جامعه اخلاق مدار است، عذاب وجدان، دانشمند خوش فطرت ما را رها نمی کند و وی علیرغم پرداخت جریمه ی نقدی، تمام تلاش خود را می کند تا ماشینی بسازد که وی را به زمان قبل از وقوع آن حادثه ببرد تا وی بتواند جان معشوقش را نجات داده و یا بعبارت دیگر وی را نکشد.
و حالا سوال داستان! بازگشت در زمان مستلزم آن است که کل کیهان در وضعیت t (زمان) منفی قرار بگیرد. این دانشمند و حافظه اش نیز جزئی از این نظام است. یعنی اگر زمان به عقب برگردد، حافظه ی دانشمند ما هم به عقب بر می گردد و ایشان در لحظه ی حادثه، هرگز وقوع حادثه را به یاد نخواهد داشت که جلویش را بگیرد!!! ضمنا اگر به عقب برگردیم، اختراع دانشمند ما هم از بین می رود، پس چه چیزی وی را به عقب خواهد برد؟!
حال بنظر شما خوانندگان دانا، چگونه می توان جلوی وقوع این حادثه را گرفت؟!
با سلام
با ترس و پر از تردید و با تقلب
با حالت مولتی ورس جهان
با تشکر