(سنجه / شاقول)
توهم با خطای حسی متفاوت است. اگرچه هر دو نزد تجربه کننده شان یک احساس دلنچسب را بوجود می آورند، اما ذاتا از هم متفاوتند. معیار این تفاوت چیست؟ معیار، داشتن خودآگاهی نسبت به صحت و واقعیت اینگونه احساسات و ادراکات است. فرد متوهم از چنان الگوهای شناختی معوجی برخوردار است که نمی تواند از خود خارج شده و افکار خویش را از منظر منطق و عقل سلیم بنگرد. این بدان معناست که فردی که از توهم رنج می برد، افکارش، هرچند غیرواقعی، برایش هرگز حکم توهم را ندارند. اما در خطای حسی اینگونه نیست.
جا دارد موردی از خطای حسی که بر من عارض گشته است را برای روشن تر شدن مطلب بازگو کنم. روزی در جایی بسیار ساکت و خلوت به اشتباه صدای فرد خاصی را شنیدم. این صدا بسیار واضح بود، بگونه ای که گویا خود فرد همانجا در کنار من ایستاده بود. من حقیقتا یکه خوردم. صدا در مغزم می پیچید و فراموش کردنش ممکن نبود. حتی واقعی تر از صداهای دیگر بنظر آمد. اما از منظر منطقی، می دانستم که آن فرد آنجا نمی تواند باشد اما در صورت توهم این را احتمالا نمی دانستم و سعی در یافتن آن فرد در آن مکان می کردم. سعی ای که عمدتا منتهی به ترساندن و آزردن دیگران می شود.