دی داد

موقعیت:
/
/
“که” چه می گوید؟! (133-008)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1395-09-20

“که” چه می گوید؟! (133-008)

اگر حرف درست از زبان فردی نادرست بیان گردد، دیگران نسبت به درستی آن حرف بدبین خواهند شد؛ از این روست که من مخالف این هستم که دیگران بخواهند خود را در جایگاهی قرار داده که صحبت از درستی کنند فارغ از اینکه خود درست هستند یا که خیر. در میان عوام جامعه اصطلاحی رایج شده است با این مضمون که مهم نیست که چه کسی سخن می گوید، مهم این است که آن فرد چه می گوید!!!

من با این ایده مخالف بوده و آن را بیش از حد ساده انگارانه تلقی می کنم. فرض کنید کسی که هرگز مطالعه ای در باب شق خاصی از دانش مثلا علم فیزیک ندارد، شروع کند به گفتن حرف هایی در رابطه با جهان بنحویکه حتی این حرف ها بعضا درست باشند. آیا ما می بایست این حرف ها را از وی قبول کنیم؟! صدالبته که خیر!

هر حرفی در جهان علم می بایست که در قالب یک نظریه بیان گردد. تفاوت نظریه با حرف صرف این است که نظریه دارای چارچوب بوده و حرف ها در آن هم-پیوند هستند. این بدآن معناست که هرگونه تغییری در یک حرف و نظر منتهی به تغییراتی در سایر حرف ها و نظرهای مستتر در دل نظریه خواهد شد. از این رو ما در رابطه با مسایل مرتبط با درستی و حقیقت، به چیزی بیش از یک جواب ساده نیاز داریم. آنچه که ما بدآن نیازمندیم، بیش از آنکه جواب مسئله باشد، راه حل مسئله است و راه حل نیز چیزی نیست که انتظار داشته باشیم بدون رویکرد، ساختار و در یک کلام بدون نظریه به دست داده شود.

پس برخلاف حکمت عوامانه ی “حرف را بچسب و گوینده را ول کن!” حرف ها اگر قرار است که درست باشند، درستی خود را مدیون ساختارمندی نظری خویش هستند. اینگونه نیست که کسی بدون هرگونه دانشی در باب فیزیک و نظریاتش، بتواند حکمی در باب جهان اِفاده کند. حتی بفرض محال اگر این حکم ها نیز صحیح باشند، ما صحت آن ها را تصادف محض قلمداد کرده و باز توجیح داریم که در مقابلشان ناپذیرا باشیم.

البته عوام بیشتر این مثال را در باب پندهای اخلاقی بکار می برند و بر این باورند که شما می بایست حرف درست را از زبان نادرست ترین آدم ها نیز پذیرا باشی. البته با علم به این قضیه که عوام جامعه قادر به غور نمودن (تحلیل) در مسایل نبوده و بیشتر سخنانشان چیزی جز یک برش باریک و مومانند از حقیقت نیست، قصد ندارم که سخن را به درازا بکشانم.

تمام حرف من این است که بگویم، اعتبار یک حرف تا حد بسیار بسیار زیادی، به اعتبار گوینده ی آن حرف بستگی دارد. این قانون در دنیای علم بی برو برگشت بوده و در سایر حوزه ها نیز بیش از هشتاد درصد مواقع صحیح است. بطور مثال اگر یک فرد نادرست بخواهد دیگران را نصیحت به درستی ها کند، نهایتا دیگران را نسبت به درستی ها مظنون ساخته و احتمالا در طولانی مدت اسباب بی اخلاقی ایشان را فراهم خواهد آورد…

امتیاز شما به این نوشته

0

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
س.ح
س.ح
7 سال قبل

امان از نگرش جزیره ای ایشان! برای عوام مهارت سخنوری معیار معاییر است،صرفنظر از صحت و یا هرگونه اختصاص.در واقع قرار دادن ایشان در مقابل یک ماشین سخنگو،میتواند رضایتشان را برآورده کند.

مهرداد
مهرداد
7 سال قبل

با درود

دوست عزیزم، کماکان مانند همیشه قطعه ای از حقایق جهان را نمایان کردی. بعضا در این بین افرادی پیدا می شوند که خود را کاملا درست می دانند و سعی در نصیحت و رهنمون کردن دیگران دارند، تمامی این ها تنها با تکیه بر لفاظی به ظاهر (از دید خودشان منطبق بر منطق) عوام پسند خود صورت می پذیرد. اینان خود را از همه والاتر می دانند و به تمسخر دیگران می پردازند، حال آنکه این ابلهان از دانش تهی هستند.
دوستی را میشناسم که فکر میکند با قرار دادن درپوش پلاستیکی بر روی غذا در مایکروفر میزان تشعشعات الکترومگنتیک آن کاسته شده و از اثرات سرطان زای آن کم می گردد حال این فرد خیلی بر این پافشاری میکند که انسان دانایی است و دیگران می بایست به راهی که وی می رود بروند و درامور مختلف خود را مدعی می داند. جالب اینجا است که این شخص تا به حال پا را خارج از محدوده ذهن بسته خود نگذارده و هیچ شکستی را تجربه نکرده و با انجام ساده ترین کارها احساس غرور و پیروزی می کند.

در این مجال تنها قصد داشتم تا به بیان نمونه ای از این ماجرا بپردازم.

دی داد
7 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

برای شما دوست گرامی ام، صبری زیبا آرزومندم…