دی داد

موقعیت:
/
/
انتظار خوشبختی (148-008)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1395-10-29

انتظار خوشبختی (148-008)

خیلی از ما منتظر نشسته ایم که کسی پیدا شود که ما را خوشبخت کند. وقتی به جملات کلیشه ای دوران کودکی خود فکر می کنم، همان جملاتی که از زبان خیل زیادی از اطرافیان می شنیدم، بیشتر به این مسئله پی می برم که توهم خوشبختی از خلال یک انسان دیگر جزیی جدایی ناپذیر از ناخودآگاه جمعی ماست.

به دختربچه ها القا می شد که روزی شاه پریان سوار بر اسب سپید از راه خواهد رسید و تو را با خود خواهد برد. به پسربچه ها القا می شد که دختر شاه پریان در قصری انتظار ایشان را می کشد و اگر آن ها روزی وی را پیدا کنند با او خوشبخت و شاد تا به ابد زندگی خواهند کرد.

همه ی این قصه ها و افسانه های پوچ و توخالی پرده بردار از این مسئله است که آدمی در نهاد خود بی عرضه تر از آن است که بتواند مسئله ی خوشبختی را به تنهایی در زندگی خویش رقم زند. اگر ملتی با این دست آرمان های باطل مسموم گردد، آن وقت است که حتی خوشبختی سیاسی – اجتماعی خود را نیز در گرو آمدن اسب سواری خیالی می بیند.

خوشبختی فرمول پیچیده ای ندارد. آنچه خوشبختی در گرو آن است درک این نکته ی ساده است که آن دختربچه و یا آن پسربچه و یا آن ملت، بدون شاه پریان یا دخترش و یا هر کس دیگری سوار بر اسب می تواند در مسیر بهتر شدن تدریجی گام برداشته و خوشبختی را برای خود از هیچ رقم بزند.

امتیاز شما به این نوشته

0

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
س.ح
س.ح
7 سال قبل

درود فراوان.
این نوشتار دو نکته را در دل خود جای داده است:
اول)مقوله ی خوشبختی
دوم)مقوله ی اتکا و وابستگی
در باب مقوله ی خوشبختی نظریاتی بسیار و متفاوت ارایه گردیده که شخصا برداشت شخصی خود از آنرا با توجه به ملموسات زندگی،مجرب تر میدانم.
و اما در مقوله ی دوم باید عرض شود نمیتوان خوشبختی را منوط به دیگران دانست.از طرفی هم قطعیت تمایل آدمی به اجتماعی بودن و زیستن با دیگری را نمیتوان از نظر نهان کرد.حال که برای برخی همزیستی چون شاه پریان و یا موارد موصوف در نوشتار،چه بهتر آید…
تبیین بفرمایید آیا میتوان دو مقوله ی “خوشبختی” و “وابستگی” را با توجه به عرایض بنده،از یکدیگر منفک نمود؟
با سپاس

دی داد
7 سال قبل
پاسخ به  س.ح

زیستن با دیگران اساسا از وابسته بودن به دیگران متفاوت است.
شکل مثبت وابستگی آدمی به آدمی، مثل نیازی که یک بیمار به یک طبیب دارد و غیره، دال بر وابستگی منفی نیست.
من بر این باورم که یک زیست اخلاقی و مثبت دربردارنده ی قسمی از وابستگی مثبت آدمیان به یکدیگر است و این راه را بر روی خوشبختی اصیل که اتکایش بر استقلال وجودی هر انسانی است، نمی بندد.