خیلی پیش می آید، در فصل زمستان، پس از مدتی طولانی کم برفی، هنگامیکه برفی حسابی از آسمان می بارد، مردم به کوچه و خیابان و بوستان ها می زنند تا که برف بازی کنند. یکی از سرگرمی های جذاب افراد در این برهه ها، ساخت آدم برفی است.
گاهی تعداد زیادی از شهروندان جمع می شوند و در بوستانی دور هم آدم برفی های غول آسا می سازند. آدم برفی هایی که جلال و شکوهی چشمگیر دارند. همه درگیر کار می شوند. کسی برف می آورد، کسی آن را صاف می کند، کسی بدنه ی آدمک را می تراشد، کسی شال و کلاه تنش می کند و خیلی کارهای دیگر این چنینی…
آدمک ساخته می شود. بزرگ و مقتدر بنظر می آید. حتی در زمستان های سرد ممکن است که یکی دو روزی هم دوام آورد. اما بزودی با گرم شدن نسبی هوا و تابش آفتاب ذوب شده و از بین می رود. اما جالب اینکه این مسئله صرفا مربوط به آدم برفی ها نیست. خیلی از حرکاتی که از توده های بشری در طول تاریخ سر زده است، همگی اثر آدم برفی غول آسا را در دلِ خود داشته اند.
کاری با همکاری همه جانبه، با شادی، با شوق، با تقسیم وظایف بشکلی چشم گیر انجام گرفته اما توامان خیلی زود شروع به نابود شدن کرده است. اثر آدم برفی غول آسا به این دست حرکات اشاره می کند. آن هایی که تحت نشئه ای زودگذر در خلال دوره ای کوتاه انجام گرفته و اگرچه در ظاهر با جمال و جبروت بوده اند، اما خیلی زود نیز بخار گشته اند.
این اثر همواره از پس نامهربانی ها و عدم حمایت کافی، به وفور در لوایح گوناگون اجتماع مشهود است…