بی شک در چند دهه ی گذشته دانشگاه های آمریکایی توانسته اند که گوی سبقت را از چنگ سایر دانشگاه های جهان (بویژه دانشگاه های اروپایی) بربایند و در رده بندی ها، در رتبه های بالاتری جای گیرند. البته من بشخصه هیچ وقت به دانشگاه های آمریکایی خوش بین نبوده ام و علت اصلی آن را هم شاید که می بایست در خط فکری من جستجو کرد که به رویکردهای کلاسیک نزدیک تر است.
در مقایسه با اروپا، کشور آمریکا نتوانسته است که چهره ای جدی در عرصه های انسانی و یا علوم پایه همتراز نوابع اروپایی معرفی کند. این حقیقتا برای من قابل قبول نیست که دانشگاهی مثل استنفورد با صد و اندی سال سابقه ی تاسیس بیاید و در رتبه بندی بالاتر از دانشگاه آکسفورد و یا کِیمبریج با قریب به هزار سال قدمت قرار بگیرد.
البته این قسم بحث ها بیشتر مسایل سلیقه ای بوده و احتمالا مخالفین زیادی پیدا خواهند کرد اما آنچه برای شخص من بعنوان یک محقق همواره در صدر اولویت قرار داشته است، مسئله ی اصالت و عقبه است.
قطعا می توان با خرج هزینه های سرسام آور (به سُنّتِ دانشگاه های آمریکا) محققین و دانشجویان ممتاز را در هر جایی از جهان دور یکدیگر جمع کرد (مثلا حتی در یک کشور عقب افتاده و بدون هر گونه سابقه ای در علم همچون عربستان) و یک دانشگاه خوش رتبه تاسیس نمود، اما آنچه که نهایتا در درازمدت باقی می ماند، آن چیزی است که سرد و گرم دوران ها را چشیده و علیرغم همه ی بالا و پایین ها سربلند بر فراز قله ایستاده است همچون دانشگاه های انگلستان، آلمان و فرانسه که بترتیب بیشترین خدمت را به علم نموده اند…
11863
مواققم بسیار عالی