سیکل معیوب چیست؟ با یک مثال می توان این مسئله را بشکل واضحی توصیف کرد. عدم تحرک و چاقی را در نظر آورید. ما دقیقا نمی توانیم بدانیم که مثلا آیا چاقی علت عدم تحرک است و یا اینکه عدم تحرک به چاقی منتهی می گردد. این یک سیکل معیوب است. سیکل است زیرا که یکی، دیگری را سبب شده و دیگری نیز دوباره آن یکی را سبب می گردد و معیوب است زیرا که مسئله ی ناپسندی است:
بطور کلی عدم تحرک منتهی به چاقی شده و چاقی نیز عدم تحرک را سبب می شود و دوباره عدم تحرک باعث چاقی بیشتر و چاقی بیشتر نیز عامل عدم تحرک بیشتر و بیشتر خواهد بود و این چرخه خود را دایما تکرار کرده و نتیجه نیز نتیجه ی باطلی است. پس از این تعریفِ نیمه بلند قصد دارم که به وجود تعداد زیادی از این سیکل های معیوب در زندگی اشاره کنم. همه ی ما کم و بیش درگیر این قسم سیکل ها هستیم.
بطور مثال کسی در زندگی از کمبود منابع مالی در راستای تعقیب کردن رویاهایش رنج می برد. این فرد جای خالی رویه های رویاطلبانه ی خود را با رویه های مرتبط با بطالت در زندگی خود پر می کند. سپس همین رویه های بطالت گرایانه منتهی به این مسئله می گردند که او نتواند منابع لازم را برای تعقیب رویاهای خود فراهم آورد و از این جا یک سیکل معیوب در زندگی وی می آغازد.
کس دیگری از دست پدر خود رنجیده و بر این باور است که پدرش او را درک نمی کند. همین رنجش باعث می گردد که او رفتارهایی از خود بروز دهد که کمتر و کمتر مطلوب پدر باشد و واکنش های پدر به چنین رفتارهایی دوباره این پندار را در وی قوی تر می سازند که پدرش او را درک نمی کند و سیکل معیوب و مخربی در زندگی وی به جریان می افتد.
علت بسیاری از ناکامی های زندگی انسان ها همین سیکل های معیوب است اما خوشبختانه اگر خود را بگردیم، خواهیم فهمید که این سیکل های معیوب در زندگی ما چه بوده و چگونه می توان از شر آن ها خلاص شد. من در این باره به یک راهبرد امتحان شده مجهز هستم. من تلاش می کنم که پس از جستار در زندگی شخصی و کشف این چرخه ها، آن ها را از شکل معیوب بشکل سالم و سازنده تغییر دهم.
در یک مثال شخصی شاهد بودم که یکی از دوستان در خلوت دو نفره مان حرفی زد که در اثرش بقول معروف از چشم من افتاد. اینجا آغاز یک چرخه ی معیوب است. اگر من به این حالت خود رسمیت بخشیده و به حال روانی خود تمکین کنم، احتمالا شرایط را جوری رقم بزنم که وی بیشتر و بیشتر به همان نحو عمل کند و متعاقبا بیشتر و بیشتر از چشم من افتد.
اما من در اینجا سعی کردم که چرخه را مثبت نگریسته و مسئله را از عیب برهانم. من در مقابل این احساس خود ایستادم و اجازه ندادم که رفتارم کوچکترین تغییری را از سر بگذراند. آنگاه دوست مزبور خوشبختانه در گذر زمان به اشتباه خود پی برده و رفتار خود را اصلاح نمود و از سر این اصلاح روز به روز جایگاه قبلی را در نزد من به دست آورد.
این توصیه ای است که به همه ی خوانندگان می کنم: سیکل های معیوب زندگی تان را یافته و آن ها را به سیکل های سالم و سازنده تغییر دهید.
11953 – 11952
سلام وقت به خیر
مطلب خیلی جالبی بود و تاثیر خوب روی من گذاشت ممنون از شما