سازوکار کلی یادگیری در آدمی بتوسط مکانیسم های خُرد و متعددی تحقق می یابد و یکی از این خُردمکانیسم ها مسئله ی تشویق و تنبیه است. در نحله ی رفتارگرایی روانشناختی، مبحث شرطی سازی ها (کلاسیک و فعال) در ارتباط مستقیم با این قضیه قرار دارد. جاندار (چه آدمی و چه غیرآدمی) با دریافت تشویق به فعل مزبور علاقمند شده و در صورت تحمل تنبیه از آن رویگردان می شود. اهرم های تشویق و تنبیه بدین ترتیب بر ساز و کارهای یادگیری جولان داده و در آن اعمالِ نفوذ می کنند.
فارغ از این مداقه های روانشناسانه و نظری، من در اینجا قصد دارم که نظریه ی “تنبیهِ خویشتن” را مطرح کنم. تنبیه خویشتن اگرچه قدمتی به بلندای تاریخ داشته و تقریبا در تمامی فرهنگ ها به طرق مختلف و به دلایل گونه گون انجام می پذیرفته است اما شکل علمی آن، چیزی است که قصد دارم در اینجا بدآن اشاره ای گذرا داشته باشم. تنبیه خویشتن یک سازوکار عالی در راستای آموزش دادن خود است.
هنگامیکه آدمی بشکل عامدانه ای به خطایی ناپسند مبادرت می ورزد، برای جلوگیری از تکرار دوباره ی آن، جا دارد که خود را تنبیه کند. این تنبیه که مثلا می تواند با محروم سازی خویشتن از تفریحاتِ برحق باشد آثار مبارکی دارد که یکی از آن ها بخشش خویشتن و در نتیجه ی آن از بین رفتن حس گناه و عذاب وجدان است.
بعلاوه، تنبیه خود بعنوان سومین فایده (پس از عدم تمایل به تکرار فعل و همچنین کاستن از عذاب وجدان فرد خاطی) به تقویت مثبت تمایل به انجام عمل عکس آن که پسندیده است، منتهی می شود.
11999