همچون وضعیت ابرها در آسمان، طبیعت احساسات آدمی نیز گذرنده بوده و هیچ احساسی دایمی نیست. احساسات می آیند و می روند اما آن چیزی که سبب می شود احساسی ماندگار گردد، مسئله ی تقویت ارادی احساس بتوسط خودِ فرد است. این تقویت از خلال مکانیسمی رقم می خورد که می توان آن را “احساس ما در رابطه با احساساتمان” نامید.
بعنوان مثال اگر کسی خوشحال باشد و بخاطر این خوشحالی نیز خوشحال باشد، آنگاه در حال تقویت احساسِ خوشحالی خود است. بنابراین لازم است که مکانیسم تقویت احساساتمان را برای احساسات مثبت به کار انداخته و آن ها را تقویت مثبت کنیم (نوعی کنترل فیدبک +). پیش از این مسئله، مهارت مشاهده ی احساسات و نامیدن آن ها نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است. این قضیه رقم زننده ی احساس کنترل در نهاد آدمی است.
وقتی احساسی را در نهاد خود شناختیم، آنگاه احساس ما در رابطه با آن احساس آن را ماندگار می کند. اگر غمگین هستم، بخاطر غمگین بودنم، احساس غم نداشته باشم؛ بلکه در رابطه با آن خنثی و بیطرف باشم. پس بهتر است در رابطه با احساسات ناخوشایند (غم، اضطراب، حسد، خشم و غیره) بی طرف باشیم زیرا که احساسات در اساس نه خوب هستند و نه بد؛ آن ها فقط هستند؛ بلکه احساس ما در رابطه با احساس ماست که نهایتا خوبی یا بدی احساس مزبور را مشخص کرده و آن را ماندگار می سازد…
12024