هر چیزی دو رو دارد. از رو در اینجا منظور من وجه است. هر چیزی دو وجه دارد. یک وجه سازگار و مثبت و یک وجه ناسازگار و منفی. کمالگرایی هم از این اصل مستثنی نیست. کمالگرایی می تواند سازنده و سالم باشد، یا اینکه تخریبگر و ناسالم باشد. در رابطه با مسئله ی کمالگرایی، من اسم این وضعیت را «سکه ی دی داد» گذاشته ام.
این سکه دو رو دارد. یک رو پسندیدنی است و یک رو ناپسند است. دقیقا مثل یک موقعیت شرطبندی، ما سکه را پرتاب می کنیم. سکه ممکن است که بر هر یک از طرفینِ خود فرود آید. کمالگرایی هم ممکن است در هر لحظه ای بشکل منفی و یا مثبتِ آن ظاهر گردد. شکل منفی کمالگرایی تماما نقصان است. این بدآن معناست که شکل ناسازگار کمالگرایی تماما از غایات خود (یعنی حصول کمال) فاصله گرفته و خروجی آن نقص است. این یک پارادوکس جدی است. کمالگرایی افراطی به نقصان می انجامد.
هدف از تمثیل «سکه ی دی داد»، اشاره به مهارت ما در پرتاب سکه است. اگرچه بشکل ریاضیاتی احتمال آمدن هر یک از دو وجه سکه یکسان است (50 درصد)، اما در عالم فیزیکی می توان این اعداد و ارقام را به هم زد. می توان با تمرین مکفی سکه را بر وجه مثبت آن فرود آورد. این یک واقعیت فیزیکی است. شخصِ سالکِ راهِ کمال نیز بایستی که مهارت خود را در تمرین کمالگرایی مثبت افزایش دهد. او باید سکه را بر روی مثبت آن فرود آورد. پس برای همه ی کمالگرایان باید خواست و نهایتا توانست که سکه بر روی مطلوب آن فرود آید…
12138