وقتی به لیست آرزوهای هفت سال گذشته ی خود در چنین برهه ای از سال نظر می افکنم، شاهدم که من تقریبا به تمام آرزوهای آن دوران خود نایل آمده ام. من در خلال 7 سال توانسته ام که آن چیزهایی را که به دنبال آن ها بوده ام، برای خود دست و پا کنم. من پس از هفت سال دارنده ی تمام آن چیزهایی هستم که زمانی آرزوی آن ها را در دل حمل می کردم. اما آیا این مسئله در شادی امروز من تاثیری دارد؟ متاسفانه جواب “اندکی” است.
من اندکی و فقط اندکی بابت آن چیزهایی که تحققشان آن روزها آرزوی من بود، امروز شاد و خوشحال هستم. امروز اگر شادی در زندگی من لمس می گردد، بخاطر چیزهایی است که هرگز در لیست آرزوهای من نبوده اند. من امروز برای چیزهایی شاد هستم که همان هفت سال قبل نیز آن ها را داشتم و شادی من در گرو آنها بود. من هفت سال قبل هم به درجاتی شاد بودم بدون اینکه قلمی از اقلام لیست آرزوهایم تحقق یافته باشند. من امروز هم به درجاتی شاد هستم و باز این شادی ربط چندانی به اقلام تحقق یافته ی لیست آرزوهایم ندارد.
بطور کل نتیجه می گیرم که شادی ما ربط چندانی به تحقق و یا عدم تحقق آرزوهای ما ندارد. شادی ما مسئله ای مستقل از آرزوهای ماست. آنکس که بتواند بدون لیست ها و جدول ها شاد باشد، او تنها کسی است که همواره شاد است. تهیه ی لیست ها و جدول ها عملا توجیهی برای ناشادی های لحظه ای ماست. البته من منکر احساس خودشکوفندگی منتج از تحقق رویاها نیستم، پیام من آن چیزی بود که هر مخاطب نکواندیشی آن را دریافت می دارد: شادی بدون هرگونه قید و شرطی…
12152
نظر شما بسیار مورد تحسین است. ولی دقیقا مشکل من با این دیدگاه این است که ما در یک زمانی آرزویی داشتیم که برای آن زمان مناسب بوده و اگر درست در همان زمان آن برآورده می شد ما به آنچه خواسته بودیم رسیده بودیم. اتفاق درست در زمان مناسب میتواند انسان را شاد نگه دارد. و این یک باور بسیار غلط است که ما الان آن چیزهارا داریم ولی خوشحال نیستیم بله چون در آن زمان این آرزو را داشتیم الان که دیگر فایده چندانی ندارد.
لطفا با دقت بیشتری خوانش بفرمایید.مسئله رو متوجه نشدید…
ساناز من هم بانظر شما موافقم آرزوها تاریخ مصرف دارند و وقتی تاریخ انقضاشون برسه خیلی رسیدن و نرسیدن فرقی نداره