خیل کثیری از فرزندان این جامعه (بویژه فرزندان مذکر) با کمترین دانش و مهارت خانه داری در خانواده ها پرورش می یابند. آن ها چیزی درباره ی نحوه ی اداره کردن مسایل پایه ای زندگی خانوادگی نمی دانند و این قسم نادانی ها تا آنجایی به طول می انجامد که فرزند مزبور به سن جوانی و حتی میانسالی رسیده است.
در یک نمونه ی عینی، یک جوان بیست و شش ساله از نامیدن ساده ی یک کاسه ی روی (رویی / روحی) عاجز بود. در آشپزخانه او ابتدا کاسه ی مطلوب خود را دیگ طوسی نامید و هنگامیکه با بهت من مواجه شد، نامِش خود را تغییر داده و با عبارات قابلمه ی بنفش یا دیگ آهنی جایگزین کرد!!! این خیلی دردآور است که یک انسان 26 ساله از نامیدن یک ظرف آشپزخانه عاجز است.
در همین نسل افرادی را دیده ام که کنسرو ماهی را در قسمت فریزر یخچال قرار می دهند یا اینکه موقع داغ کردن کنسرو لوبیا آن را در قابلمه ی تفلون گذاشته و با پر کردن چند لیتر آب، درِ قابلمه را نیز گذاشته تا بزعمشان محتویات کنسرو حسابی بپزد! کسانی هستند که حتی یک ظرف شستن ساده را بلد نبوده و به جای ریختن مایع ظرفشویی بر روی اسفنج ظرفشویی، آن را مستقیما بر ظرف ها ریخته و سپس اسفنج می کشند!
عده ای حتی چای دم کردن بلد نیستند و یا حتی نمی دانند که چگونه غذا را گرم کنند. عده ای با قاشق فلزی کف ماهی تابه ی تفلون را تمیز کرده و یا ظرف های سرامیکی را در سینک ظرفشویی از جهت خیس خوردن داخل ظروف تفلون می چینند و کلی خطاهای این چنینی ریز و درشت…
این ها همه نتیجه ی تربیت های نادرست از سمت خانواده هاست. خانواده هایی که فرزندان را در اداره ی امورات خانواده سهیم نکنند، عاقبت ایشان را اینگونه پخمه بار می آورند.
12202