عده ی زیادی از دانشجویان دوره های فسلفه که من مشغول تدریس به آن ها هستم (دوره های فلسفه ی کاربردی و یا مقدمه ای بر فلسفه و روش علمی) با معنای دو عبارت ممکن الوجود و محتمل الوجود مشکل دارند. این قضیه سبب شد که بخواهم از بابت تشریح شباهت ها و تفاوت های موضوعات مرتبط با این دو اصطلاح، مقاله ای را آماده کنم.
در متافیزیک بحث می کنیم که رویدادهای این جهان، همگی ممکن الوجود هستند. ممکن از این بابت که امکان تحقق آن ها وجود دارد. مثلا اگر در رابطه با مفهوم قوهای سیاه کسی تخیل کرده و این ایده را در ذهن داشته باشد، این ایده یک ایده ی ممکن است زیرا که به جهان عینی مربوط می شود.
هنگامیکه سیاحان اروپایی در مناطق اقیانوسیه و استرالیا اول بار با قوهای سیاه مواجه شدند، شاید هرگز به امکان وجود آن ها فکر نکرده بودند، اما با ادبیات فلسفی می توان ادعا کرد که هر آنچه که غیرمنطقی نباشد، ممکن است.
این ممکن است که پرنده ی تخم گذار پستانداری وجود داشته باشد. بلی! که از قضا در این مثال خاص هم وجود دارد: پلاتی پوس! البته این مثال ها صرفا از جهت روشن تر شدن مطلب انتخاب شده اند و ربط چندانی به فلسفه ی محض ندارند.
حتی اگر پا را فراتر از این مثال های واقعی گذاشته و عبارت «فیل صورتی پرنده» را بسازیم، باز با یک ایده و مفهوم ممکن الوجود مواجه هستیم. شاید در نقطه ای از جهان فیل های صورتی پرنده وجود داشته باشند و یا شاید خودمان با دستکاری ژنتیکیِ فیل ها، آن ها را صورتی و پرنده به جهان بیاوریم.
پس آنچه که منطقی است، ممکن است. اما منطقی بودن در این مقام یعنی چه؟ منطقی بودن در این مقام یعنی عاری بودن از تناقض. فیل صورتی پرنده یک عبارت عاری از هرگونه تناقض است. اما اگر بگوئیم «فیل صورتی خاکستری» و یا «فیل صورتی پرنده ی غیرپرنده»، آنگاه با عباراتی پارادوکسیکال و متناقض نما روبرو هستیم که امکان وجودی ندارند. پس امکان یعنی عاری بودن از تناقض منطقی.
اما احتمال فلسفی چگونه موضوعی است؟ با مثال دیگری آن را شرح خواهم داد. فرض کنید که یک تاس شش وجهی را صد بار پشت سر هم پرتاب کنیم. من رویدادی را تصور می کنم که در آن هر صد بار عدد شش می آید. آیا این مقوله، اتفاقی ممکن است؟ صد البته که این رویداد ممکن الوجود است زیرا که عاری از تناقض است. اگر من می گفتم که تاس را می اندازم (تاس شش وجهی) و عدد هفت می آید، آنگاه سخن من متناقض نما و غیرممکن بود.
دوباره به مثال خود باز می گردیم. پس آمدن عدد شش در صد پرتاب پشت سر هم یک رویداد ممکن است، اما آیا یک رویداد محتمل هم هست؟ قطعا با عنایت به قوانین ریاضیات و فیزیک حاکم بر جهان ما، این احتمال عدد بسیار بسیار کوچکی است که می توان از آن چشم پوشی کرد.
پس برای آنکه رویدادی محتمل باشد، نخست باید که رویدادی ممکن باشد اما برعکس آن صادق نیست. هر چیز ممکنی، محتمل نیست (فیل صورتی پرنده). با زبان منطق، اگر شرط کافی (محتمل الوجودیت)، آنگاه شرط لازم (ممکن الوجودیت) و تخصصا این رابطه، یک رابطه ی تک سویه است و از آن طرف دیگر حاکم نیست.
12294 – 12293
جناب آقای دی داد
با درود فروان
هنگامی که در باره قوی سیاه در ایران می نوسید، نگاهی هم به فک زیرین تمساح بیندازید که در کتاب های منطق صوری آمده است.
پرتوان باشید