من بیش از دو سال است که مستقل شده و “خانواده ی یک نفره” خود را ترتیب و تشکیل داده ام. این استقلال برکات زیادی را عاید من کرده است که مخاطب آگاه اندیش احتمالا حدس و گمان هایی در رابطه با آن ها داشته باشد؛ اما یکی از مهمترینِ این برکات و دستاوردها چیزی است که احتمالا کسی به آن فکر هم نکرده باشد: این دستاورد “روبوسی” است.
زمانیکه من در خانه ی پدری به همراه خانواده ی خود زندگی می کردم، ما (اعضای خانواده) فقط ضمن رویدادهای خاص مثلا جشن های ایرانی (بویژه نوروز) و یا قبل و بعد از مسافرت ها با یکدیگر دیده بوسی می کردیم.
{نکته: البته این صرفا محدود به خانواده ی من نمی شود. در کل ابراز احساسات در خانواده های ایرانی کمرنگ است. اکثر مردان ایرانی ابراز احساسات را دال بر ضعف می دانند و عده ای از آن ها نیز دچار معلولیت های احساسی هستند و ابراز احساسات را نه تنها بلد نیستند بلکه آن را نوعی نقصان بر می شمارند.}
اما در این برهه ی استقلال (بر خلاف دوره های پیشین) هر زمان که من به خانه سر می زنم با عزیزان خود (بویژه مادر مهربانم) دیده بوسی می کنم و این مسئله برای من اتفاق مهمی است. این استقلال سبب شده است که من بیشتر با اعضای خانواده دیده بوسی کنم و این مورد برای من جذابیت انسانی ویژه ای دارد.
من در این دو سال خیلی خیلی بیشتر از آن سی و دو سال سابق با خانواده ی خود دیده بوسی کرده ام و این اتفاق برای من یک دستاورد است که همواره آن را حفظ خواهم کرد.
شما نیز (فارغ از مستقل بودن یا نبودن) به ارزش این مسئله پی برده و گام هایی را برای عملی نمودنش (بویژه بوسیدن روی والدین گرامی تان) بردارید.
پانوشت: در فرهنگ ما متاسفانه فرزندان بعد از سن بلوغ چندان به بوسیدن روی سایر اعضاء خانواده ترغیب و تشویق نمی شوند. زندگی چیزی بیش از یک تابلو نیست، آن را مهربانانه نقاشی کنیم…
تاریخ نگارش: اوایل پاییز 97
12358