به مثابه یک جهان بینی دانش محور، «جهان بینی من» تفسیری از عقل و تجربه ی بشری است. عقل و تجربه مسایلی کلی و (در ساحت سخن) ذاتا نظری هستند، پس آن ها به تنهایی گره گشای چیزی نیستند. آن ها لازم اند، اما کافی نیستند. این کمال در گرو ارایه ی تفسیری سازگار از آن هاست، تفسیری که دوباره بمدد خودِ عقل و تجربه به دست آمده باشد.
دانش تماما خروجی فرآیندهای صحیح عقلانیت و تجربه ورزی است. من چنین دانشی را سنگ بستر جهان بینی خود قرار داده ام. از این رو یک جهان بینی دانش محور همان استمداد گرفتن از عقل و تجربه در بستره ی زندگی است. ما به تفسیری از عقل و تجربه نیاز داریم تا بتوانیم کنش ها و واکنش های خود را هدایت کنیم.
ارزش های انسانی تماما خاستگاهی عقلانی و آروین گرایانه (تجربی) دارا هستند. اصول نیز از همین منبع استخراج می شوند. حال نوبت رویه هاست که تبیین شده و در کف این هرم قرار گیرند. اینجاست که دوباره عقل و تجربه جنبیده و خود را در قالب رویه ها متجلی می کنند، رویه هایی که به نحوه ی افکار، گفتار و کردار ما ساختار می بخشند.
ما نهایتا چیزی جز رویه هایمان نیستیم، پس چه بهتر که از ابتدا این رویه ها اندیشیده و آزموده باشند. ارزش ها مسایلی فرافردی بوده که برای تمامی آحاد بشر موضوعیت می یابند. جایگاه این ارزش ها در بالاترین سطح هرم جهان بینی است. اما در پایین ترین سطح با رویه ها سر و کار داریم که همچون ظرفی شکل دهنده به سیال وجودی ما هستند. و در میان هرم نیز اصول از دلِ همین رویه ها انتخاب شده و بعبارتی مهمترین آن ها هستند.
12480