هنگامیکه دو نفر با هم آشنا شده و رابطه ی خود را بشکل طولانی مدت استمرار می بخشند، ارتباطشان در گذر زمان شکل و شمایل مختصی به خود گرفته که متاثر از عوامل بیشماری است. به این ترتیب، شخصیت ایشان، بازه ی زمانی این دوستی، محل رفت و آمدهایشان، سایرینی که به نوعی بر این رابطه تاثیرگذارند و بیشمار فاکتور دیگر، همه در این مسئله دخیلند…
این موارد دست به دست یکدیگر داده و نهایتا شرایطی را رقم می زنند که می توان آن را ترجمان ارتباط دو انسان نامید. هر ارتباطی با قسمی از محرمانگی ها سر و کار دارد، بطوریکه در ارتباط فرد الف با فرد ب چیزهایی محرمانه قلمداد می گردد که مثلا در ارتباط او با فرد ج اینگونه نیست. فرد الف با فرد ب بعلت همان عوامل تاثیرگذار بر رابطه (بویژه تاریخچه ی رابطه شان) دچار ملاحظاتی است اما باز دوباره بخاطر همان مسایل که این بار در پیشینه ی رابطه ی دیگری بنحو دیگر رقم خورده اند، در ارتباط با فرد ج ملاحظات مزبور را نداشته و بقولی صمیمی تر است. این صمیمیت سبب ساز می شود که افراد با هم تجربیاتی را رقم بزنند که احتمالا نتوانند کسان دیگری را در آن سهیم کنند و یا اینکه حتی ایشان را در جریان آن قرار دهند.
اما متاسفانه بعضا شاهدیم که کسانی (مثلا فرد ج) بعلت بی درایتی خود، در باب این قسم روابط و تجربیات، با دیگرانی (ب، د، ه، …) سر صحبت را باز کنند. این دست کردارها را می توان از مصادیق خیانت در امانت قلمداد نمود. وقتی چیزی آن قدر خصوصی بین دو نفر رخ می دهد، این بدآن معنا نیست که می توانسته بین این افراد با هر کس دیگری نیز رخ دهد، پس اطلاع رسانی در رابطه با آن بتوسط هر یک از طرفین، بگمان من از جمله بی اخلاقی های هولناک است…
تز اخلاقیِ خوبی ست….
درسته