یکی از سوالات مهم حوزه ی معرفت شناسی این است که آیا هر دانستنی “دانش” است؟! و پاسخ “خیر” است! خیر! هر دانستنی دانش نیست و فقط دانستن زمانی دانش میشود که مقید به روش (مِتُد) باشد.
بدون متد آنچه که ما میدانیم دانش تلقی نمیشود. دانستن برای آنکه دانش تلقی شود لازم است که مزین به روش باشد. آنچه که ما بدون روش بدانیم (حتی اگر ظاهرا درست باشد) تنها یک حدس خوش شانسانه یا همان حدس خوبی از سر خوش شانسی است.
با یک مثال بحث را پیش میگیرم. در سالهای تحصیل پیش میآمد که دانش آموزی در مسائل درسی (به ویژه ریاضیات یا فیزیک) از مسیر درست به جواب غلط میرسید. نمره ی چنین دانش آموز (یا دانشجویی) فقط ۲۵ صدم یا نیم نمره کم میشد زیرا که در یک مسئله ی (مثلاً) محاسبه ی مشتق یا انتگرال فقط یک جمع و تفریق یا ضرب و تقسیم ساده را غلط جواب داده بود.
اما برخلاف او، کسی که از راه غلط به جواب درست میرسید هیچ نمرهای نمیگرفت زیرا که برای او جواب آخر فقط یک اطلاع یا حدس درست از سر خوش شانسی بوده است (چنانچه تقلب نبوده باشد)… از این رو دانستههای آدمی بدون روش در اصل انگارههایی هستند که به هیچ وجه قابل موجه گردانی نیستند؛ و بنابراین همگی در حد فرضیه باقی میمانند.
برای اینکه یک فرضیه (حدس) به یک نظریه تبدیل شود، ما نیازمند اثبات روشمند آن هستیم در غیر این صورت فقط با یک عقیده سر کار خواهیم داشت، از این رو خواهم گفت که دانستن بدون روش همان “معتقد بودن” است.
در ادامه، با خیال راحت همچنین میتوان ادعا کرد که دانش یعنی خودِ همان روش زیرا که مهم نیست که چقدر میدانیم بلکه مهم این است که راه و روش دانستن را کشف کرده باشیم.
اگر من جواب یک عمل ضرب مشتمل بر ضرب دو عدد ۶ رقمی را به شما بگویم، این جواب هیچ کمکی به شما نخواهد کرد زیرا که با عوض شدن اعداد، نتیجه نیز فرق کرده و شما دوباره محتاج من برای جواب جدید خواهید بود.
اما چنانچه من عملیات ضرب را به شما یاد دهم آنگاه خودتان قادر خواهید بود که هر دو عدد دیگری را در هم ضرب کنید، بدون اینکه نیازمند الهامی از غیب و یا تقلبی از سمت کسی باشید.
طبق ضرب المثل معروف “به دیگران ماهیگیری یاد دهیم و نه اینکه ماهی دهیم” دانش آموختن به کسی یعنی روشها را به وی آموزاندن، نه اینکه جوابها را به او دادن.
اگر کسی به شما چراغ داد، چراغ را پس داده و (در عوض) راه و رسم ساختن آن را بیاموزید تا همواره نوری برایتان برقرار باشد.
من خود شخصاً در را بر روی نور جهان میبندم مادامی که این نور فقط یک چراغ است و من راه و رسم ساختن آن را نمیدانم.
در پایان، اینکه ما دانستهایم که “دانش یعنی روش” این دستاوردِ فلسفه است که قریب به ۲۵۰۰ سال قبل پا به عرصه ی وجود گذاشت و بشر را از یوغ جوابهای حاضر و آماده آزاد نمود.
از این رو فلسفه خود نوعی روش است برای دانستن… و از دل این روش، روش دیگری با نام علم ۵۰۰ سال قبل بیرون آمد و بدین سان دیگر “دانش چیزی نیست جز روش شناسی دانش”.