اگرچه عمده ی مسایل مرتبط با عوام نکوهیدنی است اما چیزهای اندکی از ایشان را در مواردی می توان ستود. یکی از این دست موارد نادر ستودنی در رابطه با ایشان، قدرت زبان آن ها در برخی مسایل است. این زبان که عوام آن را در ارتباط با مسایل عامیانه ی روزانه بکار می بندند، از پیشینه ای دراز برخوردار بوده و از سر این تاریخ طولانیِ خود، این شانس را پیدا کرده که همه جانبه مورد چکش کاری و بهینه سازی قرار بگیرد.
برخی از اصطلاحات زبان عامیانه ی عوام آنچنان دقیق توانایی انتقال مفاهیم را دارند که برای انتقالشان می بایست از چندین و چند جمله در زبان های سطح بالا استفاده کرد. این عبارات مثل نقل و نبات در زبان عوام می چرخند و هرگز نمی توان مفاهیم مرتبط با آن ها را بشکل دیگری انتقال داد.
مثلا عبارت “جَو دادن” که چند سالی است در دهان عوام افتاده است به همین ترتیب از بار معنایی عمیقی برخوردار بوده و بازتعریف آن در زبان های سطح بالا براحتی ممکن نیست. شاید بتوان کلمه ی تهییج را در برابر آن بکار برد اما این تهییج کجا و آن “جو دادن” کجا!
خیلی از این عبارات عوامانه که از قضا ریشه های جنسی نیز دارند، ابزارهای بسیار قدرتمندی در انتقال مفاهیم هستند و ریشه ی این مسئله را می بایست در مسایل سایکو-لینگوئیستیک و سوسیو-لینگوئیستیک مورد مطالعه قرار داد.
بجهت صرفه جویی در وقت و انرژی و نهایتا حفظ بقاء در جامعه، زبان عوام ابزاری است که می توان بمددش بسرعت مسایل روانی و جامعه شناختی را به دیگران انتقال داد.