اصل مراقبه ی تشریفاتی و زایش هر روزه (275-010)
مراقبه و نقش آن در تندرستی و رواندرستی یک نقش مستند و مستدل علمی است. ما بشکل علمی می توانیم نشان دهیم که آدمی جوری تکامل یافته است که برای بهبود وضعیت جسمانی و روانی خود نیازمند انجام مراقبه باشد. من این مسئله را چونان یک فَکت علمی در نظر گرفته و نوشتار پیش رو را ادامه می دهم.
دستاورد این پایبندی (274-010)
وقتی که در زندگی در قالب جهان بینی جمعی و یا شخصی خودمان به یک سری اصول و رویه ها پایبند هستیم، همواره لازم است که بررسی کنیم تا ببینیم که دستاورد این پایبندی برای ما چه بوده و چه هست. جهان بینی ما زمانی یک جهان بینی سازگار با واقعیت و حقیقت زیست جهانمان تلقی می شود که عملا پایبندی به آن منتهی به رقم خوردن اتفاقاتی خوب در بستره ی زندگی ما شود. اگر این پایبندی دستاوردی در بهبود وضعیت هستی شناختی ما نداشته باشد، آنگاه لازم است که در جهان بینی خود تجدید نظر کنیم.
خوشبختی انتخابِ ماست (273-010)
آدمیزاد مادامیکه زنده است، «داشته هایش» بیش از نداشته هایش است. از این رو خوشبختی سرنوشت ما نیست، بلکه انتخاب ماست. ما انتخاب می کنیم که خوشبخت باشیم و یا اینکه برعکسِ آن، نباشیم.
آشوب و بِسامانی (272-010)
نظم و بی نظمی، آشوب و بِسامانی، چپ و راست، بالا و پایین… این ها محصول یک نگاه ثنوی به جهان پیرامونی هستند. اما چرا ما اینگونه می نگریم؟ دلیل آن چندان مهم نیست؛ شاید این مسئله ریشه در مغز چاک خورده و دو نیم کره ای ما داشته باشد شاید هم نه! حقا که مغز ما بمدد دو نیمکره کامل می شود. آنگاه این مغزِ از وسط شکافته می خواهد که همین کیفیت شکاف و انفکاک را به جهان بیرونی اضافه کند.
کمال از مسیر تفاوت های برحق (271-010)
ما قرار نیست که شبیه به دیگران باشیم. حقا که اصالت از آنِ واقعیتِ تک تک ماست. این نوعی نگرش مستبدانه است که جامعه می طلبد انسان ها را شبیه به یکدیگر سازد. ما گول این اقدامات جوامع انسانی را خورده و فردانیت اصیل و واقعی خویش را فدای خوشایندهای اجتماع می کنیم. این رویکرد از اساس غلط است.
آموزشگاه جهان (270-010)
غالبا (در بیش از هشتاد درصد موارد) افراد همان چیزی می شوند که با آنان تا شده است. اگر کسی مورد ظلم واقع شود (بشکل دایمی و در خلال دوره های اولیه ی زندگی) با احتمال بالایی، فرد ظالمی خواهد شد. او ظالم خواهد شد زیرا در همان دوره های مظلوم واقع شدن، رسیدن به درجه ی ظالم بودگی در جهت رهایی جُستن از آن سرنوشت شوم (مظلوم بودگی) ایده آل همیشگی وی بوده است.
فروع در مقام اصول (269-010)
گاهی پیش می آید که اصل و فرع چیزها را با هم اشتباه بگیریم. مثلا به یک مهمانی دعوت شده ایم که پس از سال ها دوستان قدیمی با یکدیگر دیداری تازه کنند، اما در همان مجلسِ دوست داشتنی، ما گیر می دهیم که چرا مثلا در سوپ من مو پیدا شده و یا اینکه جاپارک برای ماشین مان در نظر گرفته نشده است.
قایل بودن و عامل بودن: دو روی سکه ی جهان بینی (268-010)
قایل بودن و عامل بودن به یک جهان بینی دو روی یک سکه هستند. این دو با یکدیگر رابطه ی مکملی داشته و هر دو به یک اندازه مهم اند. اگرچه این دو با یکدیگر رابطه ی دوسویه نداشته یعنی اینکه می توان به یک جهان بینی قایل بود اما عامل به آن نبود (اما برعکس آن همواره صادق است یعنی اینکه اگر به یک جهان بینی عامل هستیم، حتما و حتما به آن قایل نیز هستیم) اما بصِرف عامل بودن هم نباید نظرمان از قائلیت به آن پرت شود زیرا عامل بودن دایمی نیست (برخلاف روابط منطقی فوق الذکر).
نظم ظاهری – بی نظمی باطنی (267-010)
وقتی ما می گوئیم «5 سال و 7 ماه و 9 روز» عملا در حال بیان یک بازه ی زمانی نادقیق هستیم. صورت عبارت فوق غلط انداز است زیرا که در ظاهر بسیار دقیق به نظر می رسد، اما در باطن اصلا و ابدا اینگونه نیست. اینگونه نیست زیرا که خودِ یکای سال یک یکای نادقیق است زیرا که سال ها از نظر تعداد روز با یکدیگر توفیر دارند.
از شنبه، یک اقدام انگیزشی (266-010)
این یک رسم کلامی است که افراد برای نیل به آرزوهایی که تحقق شان به انجام اموری عملی نیازمند است، انجام آن امور لازمه را به شنبه ی هفته ی آینده، ابتدای ماه و سال بعد و یا تولد فلان سالگی شان موکول کنند و بگویند که از آن تاریخ و مکان خاص به انجام این کار اِبرام خواهم ورزید.