دی داد

موقعیت:
/
/
برگه 22

ناظر به گذشته (244-010)

عده ی کثیری از آنانی که دل در گرو تعالی این جامعه دارند، متاسفانه از مسئله ای رنج می برند که اسم آن را سندرم «نگاهِ ناظر به گذشته» نهاده ام. اینکه فرد گمان کند که همان نگاه زرتشت، سعدی، مولوی و خیلی نام های قدیمی به زندگی برای خوشبختی فردی و اجتماعی انسان کافی است.

یک مفلوج عصبی (243-010)

دوستی تعریف می کرد که یکی از همکارانش در جریان یک سرقت بشکل کوتاه مدت ربوده شده و ضمن تلکه شدن، لخت و عور در اطراف شهر رها شده است. گویا راهزنان با تهدید چاقو و پس از کندن لباس هایش او را چند صد متری دنبال کرده و او نیز با ترسی جانکاه پای برهنه مشغول فرار کردن بوده است.

دوستان مسن تر از ما (242-010)

جوانترها را توصیه می کنم که با پیرترها دوستی کنند زیرا که این دست دوستی ها درس های بسیاری برای ایشان در پی خواهد داشت. من همیشه در طول زندگی با همسن و سال های خودم ارتباط چندانی نداشتم. دوستان من یا بسیار از خودم جوانتر بودند یا که خیلی خیلی مسن تر.

عارف و دوستان (130-003)

یک عارف در جایگاه پاسخگویی به چگونه مسایلی است؟ به جزئیاتِ نااصیل مجموعه قصه هایی که خودش از نزد خود سر هم کرده است.

سن ثبات فکری (241-010)

اگرچه انسان تا پایان عمر در بستره ی زندگی به فراگیری درس هایی تازه و تازه تر مشغول است، اما از جایی به بعد سرعت این آموختن ها بسیار کم و کمتر می شود. از سنی به بعد انسان دیگر همچون سابق بتوسط جهان شگفت زده نشده و از سر همین عدم شگفت زدگی چیزهای زیادی نیز برداشت نمی کند.

کم و زیاد (240-010)

خیلی از یافته های علمی ما در سطوحی بنیادی مثلا فیزیک و شیمی قادر هستند که به ما درس هایی عمیق در باب مسایل انسانی دهند اگر و فقط اگر ما به آن سطحی از خرد و حکمت رسیده باشیم که بتوانیم تشابهات آن ها را با مسایل مرتبط با زندگی دریابیم.

استثناء ها (239-010)

بنا بر دلایلی عمیق که در حوصله ی این بحث نیست هر قانونی استثناءهایی دارد. مثلا در قانونی می نویسیم: تمامی فلزات در دمای اطاق جامد هستند، به استثنای جیوه. این یعنی اینکه جیوه استثنای این قانون است و چیزی از درستی این قانون نمی کاهد. با عنایت به این مسئله مایلم که به یک تکنیک در ارتباطات بینافردی اشاره کنم که خودم بعنوان یکی از اصول ثانویه ی زندگی بدآن پایبندم.

اخلاقیات: رویه ها، اصول و ارزش ها (238-010)

همه ی ما لازم است که در زندگی به چندین ارزش انسانی پی برده و آن ها را در تمامی مواقع مدنظر داشته باشیم. ارزش های ما نوک هرم جهان بینی ما را می سازند. در طبقه ی وسط با اصول سر و کار داریم و قاعده ی هرم نیز مجموعه و انبان رویه ای ماست. رویه های ما لازم است که در راستای اصول ما بوده و اصول نیز به سمت ارزش های انسانی فوق الذکر نشانه می روند.

ریشه ی فکر مهم است (237-010)

شخصیت هایی در وادی اندیشه حضور دارند که به هیچ وجه مورد تایید من نیستند. من در برخی از نوشته های غیررسمی خود به نام این افراد اشاره کرده و پس از برهه ای کوتاه نام ها را نیز پاک کرده ام. علت این مسئله این است که نمی خواهم بشکل غیرمستقیم به شهرت بی دلیل این افراد کمک رسان باشم.

نظمانی (236-010)

اگر اصل تعادل را بر تمامی جنبه های زندگی حاکم کنیم آنگاه به این نتیجه ی مهم خواهیم رسید که خوب یعنی متعادل. خوب برای آنکه بد نباشد لازم است که متعادل نیز باشد. اگر چیزِ کَلاماً خوبی (مثل نظم) بشکل متعادل مورد پیگیری قرار نگیرد آنگاه ما با چیزی سر و کار خواهیم داشت که «نظم بد» قلمداد می شود.