دی داد

موقعیت:
/
/
برگه 33

بچه شیرها (115-010)

بچه شیرها که شاید بتوان آن ها را توله شیر نیز نامید، سبک زندگی پراسترسی دارند.

رسالت خردمند (114-010)

رسالت خردمند درک دیگران است. همه شنیده و می دانیم که فرد دانا می تواند با فرد نادان همذات پنداری کند زیرا که خودش نیز زمانی نادان بوده است، اما برعکس این مسئله صادق نیست و فرد نادان هیچگونه درکی از وضعیت دانایی ندارد زیرا که خودش هرگز دانا نبوده است.

مثل کسی که دوستش دارید (113-010)

برای شاد زیستن توصیه ای دارم. با خود همانند کسی که او را دوست داریم، رفتار کنیم. به زبان خیلی خیلی ساده و بی آلایش، با خودتان جوری تا کنید، مثل کسی که دوستش دارید. فرض کنید با آنکه شیفته ی وی هستید، وقت می گذرانید. بعنوان یک فردِ عاشق و یا حتی یک دوست بسیار بسیار خوب، با او چگونه تا خواهید کرد؟!

افقی فراتر از مشکلات (109-010)

یکی از آشنایان تقریبا پنج، شش سالی است که درگیر زنده کردن مبلغ هنگفتی است که در جریان پیش خرید و معامله ی یک آپارتمان لوکس، کلاهبرداران از چنگش درآورده اند. او مرد خودساخته ای است. از سنین نوجوانی به کاسبی پرداخته و توانسته بود که درآمدهایش را مدیریت کرده و پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کند که ناگهان در اوج، اینگونه صاعقه ی بی اخلاقی های دیگران او را از پا انداخت و هم اکنون نیز همچنان از سوختگی های این حادثه رهایی نیافته است.

ثروتمندان جهان سومی (108-010)

ثروتمندان کشورهای جهان سومی رفتارهای عجیب و غریب خاصی از خود بروز می دهند. {نکته: عبارت جهان سومی در اینجا معنی فنی و تخصصی خود را نداشته و شکل عام آن مدنظر من است و آن شکل دلالت کننده بر هر کشوری است که یا توسعه نیافته و یا اینکه در مسیر توسعه یافتگی خیلی خیلی در ابتدای راه است.} عرض کردم که این ثروتمندان کارهای نابالغانه ای از خود نشان می دهند.

مهم تنها «نیت» نیست (107-010)

عده ای همچنان بر این باورند، برای اینکه عملی مشمول دایره ی اخلاقیات شود، کافی است که نیتِ کننده ی آن خیر باشد. عبارت «نیت خیر» بیش از اندازه در فرهنگ ما جا باز کرده و از سر این جایگاه، در حال پیدا کردن اصالتی کاذب است.

سرباز بی دفاع میهن (105-010)

با خدمت نظام اجباری مخالفم. همواره بوده ام. یک ارتش حرفه ای آن چیزی است که هر کشور متمدن و مترقی بدآن نیازمند است.

اینجا یا آنجا (104-010)

بیش از هشتاد درصد بهترین و ممتازترین دانشجویان رسمی و غیررسمی من در یک دهه ی گذشته بقصد مهاجرت همیشگی، ایران را ترک کرده اند. اگرچه آنان هم اکنون جز موفق ترین ها در حوزه های کاری خود هستند، اما بی شک اگر در کشور خود زمینه ی شکوفایی شان فراهم بود، به کامیابی های درخشان تری نایل می آمدند. حیف از این همه سرمایه ی انسانی بی مانند که اینگونه در دهه های گذشته مجبور به ترک این کشور شده اند.

جهانی روشن تر (103-010)

امروز تولد چهل و یک سالگی یکی از دوستانی است که او را 4 سال است که می شناسم. چهار سال از یک زندگی چهل و یک ساله، یعنی تقریبا ده درصد کل زندگی ایشان… خیلی جالب است زیرا که انگار همین دیروز بود. این چهار سالی که خیلی سریع سپری شده است، عملا درصد قابل ملاحظه ای از زندگی یک فرد بالغ را تشکیل می دهد.

بیرون چونان امتداد درون (102-010)

با دوستی در حال گفتگو بودم که شیفته ی مسئله ی قدرت است. او بشکل دایمی درگیر این مقوله بوده و یکی از فانتزی های وی تبدیل شدن به یک پادشاه اسطوره ای است. صفت اسطوره ای را از آن جهت به کار نمی برم که به آن جنبه ی تاریحی دهم، بلکه دقیقا شکل اسطوره ای آن مدنظر من است. پادشاهی که در اثر وسعت قدرت و تاثیرگذاری اش می تواند الگوی «قدرتمندی» برای سایرین در تمامی اعصار باشد. برآیند بحث ما اشاره به مقوله ای بود که کمتر محل توجه ایشان قرار گرفته است.