آنارشسیم (یک) (127-010)
آنانی که آنارشیست بوده و ادعای آنارشیسم دارند متاسفانه قادر نبوده اند که این عبارت و مفاهیم مرتبط با آن را آنطور که بایسته و شایسته است بشکلی آنارشیستی تعریف کنند. تمام تعاریف آنارشیسم بنوعی آنتی تزهایی به وضع موجود بوده اند و اگر ما بخواهیم که مطلوبی را چونان واکنشی به آنچه که هست تعریف کنیم، بنوعی درگیر وضع موجود خواهیم ماند.
زبان آگاهی و روانشناسی زبان گرا (126-010)
ایده ای که زیگموند فروید در نظریه ی روانشناختی خود مطرح می کند، ایده ی ناخودآگاهی است. آنچه که دستاورد فروید در روانشناسی نامیده می شود، نظریه ی روانکاوی است. مسئله ی ناخودآگاهی را می توان سنگ بستر و یا حتی ستون فقرات نظریه ی پسیکوآنالیز او دانست. این ایده اگرچه بسیار مهم است اما از جانب سایر نحله های مهم تاریخ علم روانشناسی مورد حمله قرار گرفته است.
نکاتی چند درباره ی ایرانیان (124-010)
ایرانیان مردمان خوش چهره ای هستند. این نظر من بعنوان یک ایرانی نیست، بلکه اکثر دوستان غیرایرانی من مکررا بر این موضوع تاکید کرده اند. البته تمامی ملیت ها افراد خوش چهره دارند، اما عموم ملیت های جهان چهره ی ایرانی ها را بالاتر از متوسط جهانی (از بابت زیبایی) ارزیابی می کنند.
ممکن و محتمل (123-010)
عده ی زیادی از دانشجویان دوره های فسلفه که من مشغول تدریس به آن ها هستم (دوره های فلسفه ی کاربردی و یا مقدمه ای بر فلسفه و روش علمی) با معنای دو عبارت ممکن الوجود و محتمل الوجود مشکل دارند. این قضیه سبب شد که بخواهم از بابت تشریح شباهت ها و تفاوت های موضوعات مرتبط با این دو اصطلاح، مقاله ای را آماده کنم.
پابرهنه ها (122-010)
آلبرت آینشتاین در سال 1921 (یعنی تقریبا سال 1300 تقویم ما) مفتخر به دریافت جایزه ی نوبل در رشته ی فیزیک از بابت پدیده ی فوتوالکتریک شده است. سال 1300، ما در اواخر عصر قاجار به سر می بُردیم. ده سال بعد از این، در سال 1310، یک سیاح و باستان شناس اروپایی به نام آقای «اشمیت» به ایران سفر کرده و عکس هایی از مناطق مختلف و مردمان شهرهای گوناگون ایران گرفته است.
هم رویداد (121-010)
دو سال پیش دقیقا در همین روز، من اقدامی را در زندگی ام به انجام رساندم که شاید شکل کامل شده ی رویدادی بود که چند ماه قبل از آن رقم خورده بود. این تاریخ، سرآغاز جریانی شد که تا به امروز استمرار داشته و می رود که وارد فاز تازه ای شود. پارسال هم به مناسبت یک سالگی این جریان، نوشتاری تحت عنوان «سقلمه به خود» نگارش کردم که به محض منتشر شدن مورد استقبال مخاطبین قرار گرفت.
بهبود (119-010)
این روزها اوضاع بحرانی جامعه بر کسی پوشیده نیست. همه از پیر و جوان، مرد و زن، کوچک و بزرگ، فقیر و غنی می دانند که چه در این کشور در حال رخ دادن است. اما عده ای همچنان در حال اطلاع رسانی در باب وخامت اوضاع هستند. ایشان از صبح که بیدار می شوند تا شب که بخوابند، وظیفه ای جز اطلاع رسانی راجع به مصیبت های جامعه برای خود متصور نیستند.
مسئله ی عادت (118-010)
درِ جعبه ی ادکلن جدیدم را باز کردم و از بوی فوق العاده ی آن سرمست شدم. لحظاتی با خود گفتم: «چه لذت هایی از این بوی خوش در ماه های پیش رو که نبرم.» اما دقیقا در همان لحظه چشمم به جعبه ی ادکلن قدیمی ام افتاد. ادکلنی که دیگر حتی بویش را احساس نمی کنم. هر وقت آن را استفاده می کنم، دقایقی بعدتر گمان می کنم که اصلا آن را نزده ام. حتی با بو کردن لباس هایم نمی توانم متوجه شوم که آیا عطر را بر تن خود پاشیده ام، یا که خیر و این بی شک نفرین عادت است.
پدال زندگی (117-010)
من یک محقق جدی هستم. رسالت من نوشتن جملات انگیزشی و یا حتی متن های امیدبخش نیست، اما مادامیکه بشکل هرروزه در سطح جامعه با مردگان متحرک روبرو می شوم، این را وظیفه ی خود می دانم که انسانِ ایرانی را به امید و تلاش در راستای آفرینش یک زیستِ اخلاقی و شاد دعوت کنم.
آب و هوا (116-010)
در زبان انگلیسی در گفتمان های تخصصی مرتبط با علم هواشناسی با دو کلمه ی پرکاربرد سر و کار داریم که از کاربرد متداولشان در زبان های طبیعی متفاوت هستند: کلمات weather و climate. کلمه ی weather به معنی «وضع هوا» و کلمه ی climate به معنی اقلیم و یا عبارت آشناتر «آب و هوا»ست. نگارنده برای کلمه ی نخست از عبارت وضع هوا و برای دومی از عبارت آب و هوا در این نوشتار استفاده می کند.