دی داد

موقعیت:
/
/
برگه 3

پول و حرفه ای گری | ۰۳۴-۰۱۴

من یک منش و روش سوسیالیستی در تعیین قیمت دوره هایی که برگزار می کنم دارم و این یعنی اینکه متناسب با مرتبه ی شغلی و طبقه ی ثروت دانشجو، شهریه ی دوره ها را تعیین می کنم و زین سبب، حتی (بجز در موارد خیلی استثنایی) از دانشجویان مناطق محروم هم پول می گیرم؛ […]

مسئول ارشد فلسفه | ۰۳۳-۰۱۴

اگر تحقیق و تدریس برایم اوقات آزادی باقی بگذارد، هرازگاهی بعنوان CPO یا Chief Philosophy Officer و یا همان “مسئول ارشد فلسفه” بشکل خیلی پاره وقت در خدمت سازمان ها هستم. در این مقام، با تلفیق چندین نقش مشاوره ای و مرشدی و نسبتا آموزگاری کمک می کنم که سازمان ها، بالادستی ترین سند خود […]

دهه شصتی | ۰۳۲-۰۱۴

پرسیدم که شما چند سالتونه؟ گفتش که من شصتم. گفتم که خیلی خوب موندید! نهایتا می خوره که پنجاه ساله باشید. خنده ی تلخی زد و گفت که نه! متولد سال شصتم! و قسمت دردناک ماجرا اینجاست که این یک داستان خیالی نیست، بلکه شرح یک گفتگوی واقعی بین من و آقای راننده است؛ آقایی […]

چهل سالگی | ۰۳۱-۰۱۴

از سی سالگی تا چهل سالگی فقط “ده سال” نیست، بلکه “چهل سال” است؛ زیرا که در این دهه است که تمام تلاش های قبلی تو قوام یافته و مسیر آینده ی حرفه ای ات ریل گذاری می شود. (چنانچه در این بازه از عمرت هستی، هر یک سال زندگی ات را به اندازه ی […]

سه تلنگر دی دادی | ۰۳۰-۰۱۴

سه تلنگرِ دِی دادی: یک) کسیکه “بی دلیل” از تو خوشش نمی آید، دلیلش حسادت به توست. دو) کسیکه “بی جهت” تو را می آزارد، از دست خودش عصبانیست. و سه) کسیکه “بی اطلاع” تو را ترک می کند، خودش را در حد تو نمی داند. – دِی داد پانوشت: برای کسیکه ارزش تو را […]

یلدای تک نفره | ۰۲۹-۰۱۴

امروز تمام وقت مشغول تدریس بوده ام. حتی همین حالا که ساعت 11 شب است نیز در دقایق break کلاس هستم. با این وجود میز را چیدم و یک یلدای تک نفره با خودم گرفتم. به عزیزانم پیغام دادم و تماس تلفنی داشتیم و بعد از پایان کلاس ها در نیمه ی شب، پاسخ پیغام […]

هفت یادآوری دِی دادی | ۰۲۸-۰۱۴

هفت یادآوری دِی دادی: یک) انسان ها بنده ی محبت اند. دو) به انسان ها توجه بده، و هرآنچه که می خواهی بگیر. سه) کسیکه را که می خواهی تغییرش دهی، در اصل دوستش نداری. چهار) کسیکه به تو توجهی ندارد، لیاقت تو را هم ندارد. پنج) با کسیکه تو را انسان خاصی نمی پندارد، […]

دوستتان دارم | ۰۲۷-۰۱۴

امروز این سعادت را داشتم که در محفلی صمیمی در محل خانه ی محترم اِمکان در خدمت تعدادی چند از دوستان و دانشجویان گرامی ام باشم و در این مجال سخنرانی کوتاهی در باب “نقش حضور دیگری در تعالی اخلاقی انسان” داشته باشم. بی شک این جمع صمیمی خودش مصداق بارز و مثال عینی موضوع […]

این منم | ۰۲۶-۰۱۴

نخست، این “زندگی”ست که انسان را می سازد؛ و سپس، آن “انسان” است که زندگی را خواهد ساخت. – دِی داد _______ (در شرح عکس و به تاسی از فروغ بزرگ:) این منم، فردی در آستانه ی فصلی سرد، لمیده بر گذشته؛ با چشمانی خیره در چشمان آینده، و با تاجی از زمان بر سر؛ […]

کلکسیون | ۰۲۵-۰۱۴

از یکی از دانشجویان دوره ی فلسفه ی کاربردی ام هدیه ای به دستم رسید که شکل ویژه ی کادو کردنش برایم حسابی الهام بخش شد و نخستین چیزی که از آن در نظرم جلوه ی خاصی پیدا کرد، جملاتی بود که بر روی آن نوشته شده بودند. تقریبا سی ثانیه ای مشغول خواندن جملات […]