دی داد

موقعیت:
/
فلسفه ی سیاسی

دهه شصتی | ۰۳۲-۰۱۴

پرسیدم که شما چند سالتونه؟ گفتش که من شصتم. گفتم

فلسفه ی سیاسی

دوستِ سرمایه داری (083-011)

دوستی سرمایه دار دارم که ثروت خانوادگی اش به شماره در نمی آید، از بس که زیاد است. این دوست نه تنها در عمل سرمایه دار است بلکه در نظر نیز تک تک سلول های مغزش مومن به آیین و مذهب سرمایه داریست. او از رویکردهای ریاضت کِشانه ی من باخبر است و معمولا با نوعی اِکراه و «خود برحق پنداری» گاه و بیگاه جهان بینی مرا مورد انتقاد قرار می دهد.

اخلاق فلسفه ی سیاسی فلسفی گوناگون

در جامعه (082-011)

من بارها و بارها بطرق مختلف نشان داده ام که جامعه یک شر لازم است. هیچ چیز مطلقا خوبی نداریم. نمی توان گفت که دندان چیز مطلقا خوبی است. پس دندان درد چه؟! این نشان می دهد که هر چیز خوبی، تخمه ی فساد و بدی را نیز در دلِ خود دارد و شرح این مسئله مداقه های متافیزیکی سنگینی را می طلبد که جایش اینجا نیست.

فلسفه ی سیاسی فلسفی گوناگون

پسانوگرایی (003-011)

مدرنیسم برای سنت در زمان خودش نوعی آنتی تز محسوب می شد. سپس بعلت شایستگی های اصلی این رویکرد به جهان، این مدل فکری در جایگاه تز نشسته و دیگر حقانیت خود را فارغ از هرگونه مواجهه با هر رویکرد دیگری پیدا نمود.

اخلاق ادبی جهان بینانه زیبایی شناسی فلسفه ی دین فلسفه ی سیاسی فلسفه ی علم فلسفی متافیزیک

چنین گفت نیچه (230-010)

وقتی فریدریش نیچه در کتاب چنین گفت زرتشت می نویسد «وقتی به سراغ زنان می روی، تازیانه را فراموش مکن» منظورش دقیقا چیست؟ حقا که پاسخ به این سوال درایت ویژه ای می طلبد. من نیچه را متفکری زن ستیز نمی دانم. در جای جای نوشته های او تلاش شده است که به انسان جایگاه رفیعی بخشیده شود و دراین تلاش وی، تفاوتی بین جنسیت ها لحاظ نشده است. پس جمله ی فوق که بسیار باعث سوء تفاهم شده است دقیقا به چه مسئله ای اشاره دارد؟

اخلاق جهان بینانه فلسفه ی سیاسی فلسفی

آنارشیسم (دو) (224-010)

در ادامه ی مقاله ی پیشین (با عنوان آنارشیسم یک) در اینجا به دنبال به دست دادن مصادیقی از حدود آزادی های انسان هستم. در مقاله ی قبلی اشاره شد که ارایه ی تعریفی از آنارشیسم نبایست که در اولویت فکری افراد باورمند به آن باشد زیرا که تعریف آنارشیسم آن را از ذات اصلی اش دور می سازد. من بر این باور هستم که فناوری در جهان آنارشیستی نقش مهمی را ایفا می کند.

جهان بینانه فلسفه ی سیاسی فلسفی

پدیده ی فقر (139-010)

تفاوت بارزی بین نگاه شرقی به مسئله ی فقر و نگاه غربی به آن در طول تاریخ قابل مشاهده بوده است. در شرق فقر بعنوان یک پدیده ی برحق پذیرفته شده و جوری با آن تا شده است که گویا همیشه بوده و تا همیشه نیز خواهد بود. اما در غرب (بویژه از زمان رنسانس تاکنون) فقر چونان یک آفت و بیماری موقتی اجتماعی تلقی شده و تمام تلاش متفکران، مدیران و سیاستمداران این بوده است که این پدیده ی مذموم از سطح جامعه بشکل همیشگی پاک شود.

اخلاق فلسفه ی سیاسی فلسفی

آنارشسیم (یک) (127-010)

آنانی که آنارشیست بوده و ادعای آنارشیسم دارند متاسفانه قادر نبوده اند که این عبارت و مفاهیم مرتبط با آن را آنطور که بایسته و شایسته است بشکلی آنارشیستی تعریف کنند. تمام تعاریف آنارشیسم بنوعی آنتی تزهایی به وضع موجود بوده اند و اگر ما بخواهیم که مطلوبی را چونان واکنشی به آنچه که هست تعریف کنیم، بنوعی درگیر وضع موجود خواهیم ماند.

جهان بینانه فلسفه ی سیاسی فلسفی

در باب قُدرت (023-001)

(On the Power) یکی از مهمترین مباحث حاکم در حوزه

اخلاق فلسفه ی سیاسی فلسفی

ناسیونالیسم افراطی (176-008)

اگرچه در سطح گفتگوهای روزمره ناسیونالیسم ستایش می شود اما

فلسفه ی سیاسی فلسفی گوناگون

پادشاه (068-002)

از دوران کودکی به یاد دارم که وقتی می پرسیدیم

فلسفه ی سیاسی فلسفی گوناگون