دی داد

موقعیت:
/
/
برگه 37

سلامت روان و تعادل (068-010)

اضطراب، افسردگی و وسواس دقیقا همچون تعداد زیادی از حالات ناخوشایند دیگر در نهاد آدمی، همگی امکاناتی وجودی برای بهبود شرایط زندگی و نهایتا بقاء ما هستند «اگر و فقط اگر» از شدت و حدت طبیعی خود خارج نشده و شکل فلج کننده به خود نگیرند.

درون فردی – بینافردی – فرافردی (067-010)

قبل از آنکه جمع معنا پیدا کند، این فرد است که دارای معنی است. این یک اصل جدی در زمینه ی مدیریت ارتباطات بینافردی است. ارتباطات اینترپرسنال (بینافردی) سطحی مابین ارتباطات پرسنال (درون فردی: فرد با خویشتنِ خویش) و ارتباطات اینتراپرسنال (فرافردی: فرد با ایده ی بشریت) قلمداد می شوند.

میسوفونیا (066-010)

میسوفونیا (صدابیزاری) اگرچه در حال حاضر نوعی اختلال روانشناختی مستقل در نظر گرفته نمی شود، اما مسئله ای جدی است. در حال حاضر صدابیزاری را می توان یکی از علایم اختلالات مرتبط با استرس و اضطراب در نظر آورد. من شخصا بر این باور هستم که میسوفونیا نوعی وسواس به مسئله ی صداست.

یک موردکاوی و یک نتیجه گیری (065-010)

برای یکی از دوستان در ابتدای نوجوانی اتفاقات ناخوشایندی افتاده بود که از سر آنها تا سال ها بعد (حتی تا اواسط جوانی) خود را تحقیر کرده و اذیت می نمود. جلساتی با این دوست گفتگو کردم و به اصل ماجرا پی بردم که البته همچنین متوجه شدم که شدت آسیب های روانی حادثه از جریانات آن برهه آنچنان قضیه ی بغرنج و مهیبی نبوده است.

اختیار و اصل عدم قطعیت (064-010)

من قبلا در نوشتارهای دیگر خود نشان داده بودم که اختیار آدمی عملا نوعی توهم است. این اختیار اگرچه موهومی است اما از اساس با نوعی جبر مجهول سر و کار دارد. جبر مجهول همچون نوعی اختیار نسبی نزد آدمی ادراک می شود.

اقیانوسِ وجود (063-010)

یکی از تکنیک های آرامش روانی، تکنیک تجسم است. در این تکنیک سفارش می شود که فرد در لحظات بحرانی و تنش (بویژه زمان هایی که افکار منفی به سمت وی هجوم آورده اند) به تجسم مکانی لذت بخش و یا تجربه ای بالنده بپردازد تا بدین ترتیب از سرِ چنین تجسم و تخیلی، آرامش مطلوب خود را بازیابد.

خرد، مهربانی، قدرت (062-010)

در این دنیایی که می توان هر چیز دیگری بود، خوشا آنان که انتخاب می کنند که مهربان باشند. مهربانی مهمترین تجلی خردمندی است. خردمندان همه مهربان هستند.

کمک به خویشتن (061-010)

یکی از مقولات بسیار مهم در حوزه ی سلامت روان، مسئله ی self-help (خودیاری) است. خودیاری یا کمک به خویشتن یعنی اینکه فرد بداند که تنها خودش است که در مسیر بهبود حرف اول و آخر را خواهد زد. تا کسی خودش نخواهد، هیچ کس یارای کمک کردن به او را نخواهد داشت.

کرم چاله های حافظه (060-010)

پیشتر در قسمت های مختلف کارهای مکتوب خود بویژه در رسته های زیست شناسی و روانشناسی بکرات از عبارت «حالت دگرگون هوشیاری» استفاده کرده بودم. این عبارت دال بر هر گونه تغییر جدی در وضع آگاهی انسان است، مثلا خواب یک حالت دگرگون هوشیاری است؛ مستیِ حاصل از نوشیدن مشروبات الکلی از دیگر مصادیق حالات دگرگون هوشیاری است و غیره…

معلول (059-010)

برخی معلولیت ها مادرزادی بوده و برخی دیگر در اثر حوادث ناگوار در بستره ی زندگی حادث می شوند. معلولیت از شق دوم آن، اتفاقی است که ممکن است برای تک تک افرادی که با قسم اول آن بیگانه هستند، رقم بخورد. من پیشتر معلولیت را نوعی تفاوت قلمداد کرده بودم و تلاش داشتم که آن را با ایده ی «اصالت تفاوت» خودم (تفاوتیسم) آشتی دهم. امروز همچنان بر این ایده پافشاری می کنم: معلولیت صرفا نوعی تفاوت است، همین و دیگر هیچ…